این که انسان معاصر ، به این حقیقت وقوف یافته است که حدوثش یک حدوث مجازی و نامحکم و غیر ثابتی است، خود گام بزرگی در جهت توحید و توبه است...
89/11/26
هوالعلی العظیم...
حجاب اکبر ، علم به نفس مجازی است. بزرگ ترین حجاب میان تو و ربّ العالمین، همین "من" اکنون توست...
بسم الله الرّحمن الرحیم
عدالت ،امکان(شایستگی)؛ مهر ، هستی؛ و قهر نیستی است: سبقت رحمتی غضبی*...
: اگر مهر خداوندی سبقت نمی یافت، خلقت آغاز نمی شد... هم چنین از متن این حدیث قدسی استفاده می شود که اگر غضب سبقت می یافت، بر تمامی جهان عذاب نازل می گشت و به قول شهریار : بر جریدة عالم قلم زنند...
* فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَمْ عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ مَرَّتَیْنِ فَأَوْقَفَهُ جَبْرَئِیلُ مَوْقِفاً فَقَالَ لَهُ مَکَانَکَ یَا مُحَمَّدُ فَلَقَدْ وَقَفْتَ مَوْقِفاً مَا وَقَفَهُ مَلَکٌ قَطُّ وَ لَا نَبِیٌّ إِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ کَیْفَ یُصَلِّی قَالَ یَقُولُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ أَنَا رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی فَقَالَ اللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ قَالَ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى الکافی، ج1، ص: 442 و 443
على بن ابى حمزه گوید: ابو بصیر از امام صادق علیه السلام پرسید و من حاضر بودم عرضکرد :
قربانت، پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله را چند مرتبه بمعراج بردند؟ فرمود: دو مرتبه، و جبرئیل او را در مقامى نگه داشت و گفت: در جایت بایست اى محمد! زیرا در جایى ایستادهئى که هرگز هیچ فرشته و پیغمبرى در آنجا نایستاده است، همانا پروردگارت در نماز است، فرمود: اى جبرئیل! چگونه نمازى؟
گفت: میفرماید: سبوح، قدوس، منم پروردگار ملائکه و روح که رحمتم بر غضبم پیشى دارد، پیغمبر (ص )
فرمود: بار خدایا در گذشتت را خواهم، در گذشتت را خواهم، امام فرمود: و همچنان بود که خدا فرماید پیغمبر بمقام «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى» رسید- اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج2، ص:329 و 330عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا حَاضِرٌ
14معصوم صلوات الله علیهم اجمعین منازل قرآن هستند، لذا می فرمایند: انّا نحن نزّلنا الذّکر...
80-تشکیل حکومت اسلامی ، در جای جای
عالم واجب است. چرا که اقامة امر خداوند و اجرای احکام الهی در جای جای عالم واجب
است.این واجب "ذی المقدّمه" است. و مقدمّه آن ایجاد شرایط تشکیل حکومت
است . که این ، واجب فوری است.
***
81-ظلم
یعنى این که جلوى نور را بگیرى.
***
82-راک
وقتی اصیل باشد ، می شود : موسیقی درد.
***
83-بر روى
زمین ? گروه ساکنند: نشخار کنندگان ، افسردگان و مخلوقاتى که براى تحقق هدفى تلاش
مى کنند.(امیدواران)
***
84-حیات
آگاهانه ملازم عصر ظهور است.هم چنین از لوازم "صبح طلبى"
***
85-یا حسین(علیک
السلام بلا نهایه) بر بلندای عشقت، کوخ های دوست داشتنی سابق، چه قدر..حقیر
و مسخره اند...
19/2/89
بقیه اش بماند تا 2 هفته دیگر که به تهران باز گردم.....در این مدّت لطف کرده، نظر هایتان را بنویسید تا من بیایم D:
76-کسى که مى خاهد براى همه کار کند
باید با همه زندگى کند.
***
77-آهای شب
دروغ! واپسین دمان خود را فرو کش!....که "سواران سپیده" را هنگامه پیکار
فرا رسیده است... والمغیرات صبحا...19/2/89
***
78-
بشارت باد مومنان و مجاهدان را ، و هش دار حرام زادگان و حرامیان
را، که کهنه زخم شیعه، سر باز کرده است، و موعد انتقام نزدیک است...والمغیرات
صبحا...
***
79-من
گریزى از ذاتیات اخلاق اسلامى است.
***
80-تشکیل
حکومت اسلامی ، در جای جای عالم واجب است. چرا که اقامة امر خداوند و اجرای احکام
الهی در جای جای عالم واجب است.این واجب "ذی المقدّمه" است. و مقدمّه آن
ایجاد شرایط تشکیل حکومت است . که این ، واجب فوری است.
71-مشکل،
نه از زنگیان است، نه از رومیان...مشکل از کسانی است که در برزخ زنگ و روم
گرفتارند...
***
72-حیوان ها تکامل میابند و
انسان می شوند...انسان هایی که نمی خاهند انسان باشند، تماسخ می یابند ، و حیوان
می شوند.
***
73-قدرت، فراسوی نیک و بد
است...لکن در باطن و معنا، در دنیا و ظاهر، لزوماً در یکی از دو جبهه متجلّی است.
***
74-آخرالزّمان
،عصر ظنیّات است نه عصر علم.آخرالزّمان عصر زندگى با ظنّیات است نه قطعیات و علم
محض.چرا که علم محض ظاهر نیست.
***
75-ماحق
نداریم متجاوزاً وارد دنیاى کسى بشویم.
66-مسئله این نیست که همه به یک نتیجه واحد برسیم.مسئله این است که آبشخور ما از ثقلین باشد. همین وبس.
***
67-به نظر می رسد، زمان تقلید،
برای خردمندان پایانن یافته است. اکنون زمان تفکر و تدبّر و مشورت و اجتهاد است
...تقلید محض الان دیگر به منزلهُ کم لطفی به عقل است. و تک اندیشی و پرهیز از
مشورت ، و تکیه بر فکر خود به نحو مطلق به فرمودهُ امیر مونان علیه افضل صلوات
ا... موجب فساد عقل است و نیل به خود خاهی و خود رایی و تکبّر دارد.در نگاه
جدید،مرجع تقلیدی برای امور وجود ندارد. بلکه مرجع فکری وجود دارد. مرجعی که به
شما فکر و نظر و مشورت هدیه می کند، می گوید: به نظر من ...(تو خود مختاری و
مسئول)
البتّه این نگاه برای
افرادی مناسب است که اهل فکر و عقل اند ، لکن آن هایی که چنین نیستند، لوازم ورود ب این محیط را ندارند. ضمنا فردی که وارد
این ساحت می شود، باید به آیات و اخبار اشراف پیدا بکند؛ وگرنه چاره ای جز عود به
محیط تقلید ندارد..
***
68-هروقت نوشتی تعبّد، در ذهنت
یک آکلاد باز کن، بنویس: {در برابر حق و حقیقت}
***
69-امرهم وقتی محقّق می
شود ، که در شرایط سالم و عقلانی شورا بینهم اتّفاق بیفتد.همة مشکل این جاست که
صدا به همه نرسیده است ، و به آن ها هم که رسیده است، غالبا با اعوجاج و دروغ و
آمیخته با کفر و جهل و عناد و لجاج رسیده .امر وقتی محقّق می شود، که همه یا اکثر،
در شورا شرکت کنند. الان کسانی که آقا را می شناسند و می خاهند، اقلّ اند، که الان
آقا ظاهر نیستند. ظاهر نیستند، چون حقیقت ایشان برای اکثر النّاس مخفی است. آن وقت
که اقلّیت کثیری از مردم دنیا نهضت
کردند از غفلت و خاب،و خاستند که به خودشان راست بگویند، و به دنبال راستی
بروند،آقا هم به یمن این حرکت ظهور می فرمایند که فرمود تو1 قدم بردار ، من
10 قدم میایم. ما-نسل حاضر-هنوز قدمی را که می توانسته ایم و در وسعمان
بوده را هم برنداشته ایم، که طرف مقابل نیز قدم بلند ومبارکش را بردارد...
***
70-غیر از
امام معصوم علیه السلام و کسانى که وى
مقرّر کرده و کسى که عقل حکم وى را تایید مى کند، حکم هیچ کس واجب الاطاعه نیست.
***
61-و هزاران سلام خدا بر
اوباد، فرمود : انّی تارکم فیکم الثقلین ...کتاب الله و عترتی اهل بیتی پس تکلیف،
روشن است بعد از رسول...تمسک به کتاب خدا و عترت رسول سلام الله علیه، اهل بیت
او...
***
- کتاب خدا مفسر می خاهد!..اگر
مسئله ای وجود داشت مسئول کیست؟!...حال که حضرتش در میان ما نیست!!...
-ولی اهل بیت رسول در میان مایند...
-چه می گویی؟!...تو خود می
دانی که اهل بیت کیانند!!...
-هم او که جان عالمیان فدای او
بادف فرمود: السلمان منّا اهل البیت
-سلمان!...سلمان که...
-همیشه سلمانی هست...که زمین
خدا از حجتش خالی نمی ماند-آیه 207 سوره مبارکه الشعرا-و هم ایشان بودند که
فرمودند: المومن هاشمی
-چگونه جویمش؟!...
-"لیس منّاها" را
کنار بگذار...منّا را خاهی جست...
62-می
گویند: گفتید دینتان صاحب دارد و او وصی پیام برتان است...پس از جانب او سخن
نگویید..اگر هست خود را نشان دهد!
می گوییم:
پیام بری آمد..کتابی آورد و در آن کتاب، حکمت بود و احکام و اخلاق و دستوراتی به
اجمال بود، که وی به تفصیل ، آن ها را بیان می کرد و به تفسیر آن عمل می
نمود...کار بگذشت و رسول از میان امّت رفت و "کتاب و عترت" خیش را به
ودیعه نهاد...به وصیّت او عمل ننمودند و سنّت او را گردن ننهادند و اشقیاء النّاس
را به زعامت خیش پذیرفتند...لکن ائمه هدا سلام الله علیهم اجمعین کماکان "در
میان" امّت می زیستند و سائلان را به در گاه ایشان بار بود...هر چه می گذشت
کار را بر آل رسول سخت تر می گرفتند و روزگار را بر ایشان تنگ تر...تا آن جا که
اگر کسی می خاست ، در شان امیر مومنان حدیثی نقل کند، در پستو و خفا، با هزار ترس
و لرز و قسم و آیه و پیمان، زبان می گشود..آن قدر کار بالا گرفت که جگر گوشگان
زهرای اطهر سلام الله علیه را میان دو نهر آب -تشنه-سر بریدند و زنا زادگان بر
پیکر های مقدّس ایشان بتاختند و از ناموس خدا دوباره هتک حرمت روا داشتند و حضرتشان
را به بند اسارت کشیدند و بعد این، بند و زندان وصلة نا جور، به تن آل ا...
بود...تا این که پس از 11 طلوع و غروب ، دوازدهمین مهر در بی خبری کامل مردم مظلوم
و فرای ظلماتٌ بعضُها فوقَ بَعض، مظلومانه طلوع کرد و زان پس مهر عالم تاب و "جان
عالم" در پس ابر ظلمت و جهالت پوشیده گشت... تا به امروز...حال ...شیعه باید
چه می کرد؟...و باید چه کند؟!...احکام و قوانین و سنن و سیرة اهل بیت عصمت سلام
الله علیهم اجمعین را رها کند و بگذارد هر ابازنه ای بر سریر سلطنت به مسلمین که
همانا جای گاه بر حق انبیاء الهی و ائمّه معصومین و اولیاء الهی است تکیه زند و
چکمه بر گردة عیال ا... گذارد؟!...یا این که به احکام دین عمل کند و زمام امور را
در دست گیرد و طبق سیرو سنّت حقة آل ا...
علیهم السلام حکم براند و به وصیّت آخرین مهر درخشان و امام زمانش که جان عالمیان
فدای او باد کار را به کاردان سپارد و فارجعو الی روّات احادیثنا را سر لوحة عمل
خیش سازد؟!...
آیا انسان،
اکنون از آسمان افتاده و یا از زمین سبز شده و بی تاریخ و بی گذشته است و به هیچ
منبع علمی غیر از عقل ناقص خود دست رسی ندارد که تنها و تنها وهمیّات و ظنیّات
حاصل از آن را ملاک تمام اعمال خیش بداند و مشورت هیچ عقل (و علم) دیگری را نیز
نپذیرد؟!.. حاشا وجدان!!.....حاشا خرد مندی!!...و ضاغت الارض و منعت السّما فعجّل
ا... فی فرج مولانا و صاحبنا صاحب الزّمان یا الله!!!!........12/2/89
*:که ابلیس
را ابلیس گفتند از آن رو که حق را با باطل بپوشد...
63-اسلام ، میل دارد به دیگر
خاهی در شدید ترین حد ممکن. اسلام، حقیقت بر را ورای من دم دستی او می داند.
حقیقتی که باید برای تحققش زحمت کشید و سختی دید. و این قانون زمین است.
64-بهای هستی تو، همان چیزی
است که برای تو، لذیذ ترین و خاستنی ترین است...
65-اسلام آمد که انسان
را را از حبّ طعام و منکوح و حبّ ریاست و شهرت و همه حب های شخصی و خصوصی ، به حب
های جمعی و حبّ سعادت محض و اسم جمیع اسماء که اسم جلیلة ا... باشد برساند. آمد که
انسان را و زندگی انسان را جمعی بکند و او را از یک حیوان خود اندیش خاهنده
بهشت حیوانی تبدیل بکند به یک موجود دردمند که به دنبال حقیقت گمشده و فراموش شدة
خیش است، که اسم او انسان است.