بسم الله الرحمان الرحیم
اولویت اوّل وآخر اسلام، فرهنگه. باز میخای دعوا کنی؟... دادا! دعوا نکن!... یه لحظه صبر کن... جای کلمهی فرهنگ رو با معادل قرآنی ش جایگزین کن؛ به جاش بگو دین. حالا 2 باره: اولویت اوّل و آخر اسلام دینه . حالا بازم جای دعوا میمونه؟...فقط یه توضیح بدهکارم؛ اونم چشم... یعنی توی اسلام، شما قدم در هر وادی که میگذاری، باید طبق ((روح و روش)) اسلام حرکت کنی. چه وادی عبادت ، چه وادی علم ، چه وادی اقتصاد و چه وادی ازدواج... به هر میزان که اسلام درگیر عملت نباشه، از اسلامیت ش دور میشه دادا!
: البته معتقد به این نیستم که فرهنگ در هر موضعی باید به معنای دین ترجمه شود، بل که وقتی صحبت از تفاوت های فرهنگی درون دینی به میان می آید ، باید گفت که به کار بردن کلمه ی فرهنگ کاملا صحیح و کاربردی است. پس می شود گفت که : لفظ فرهنگ، اشاره به بخش نرم افزاری و معنوی حیات، در مقابل بخش سخت و مادی آن دارد.
بسم الله الحافظ
رب البیت و خانهدار در این خانه، فاطمهی زهرا سلام الله علیهاست. از این روست، که اهل البیت، حاجات خیش، نزد وی آورند*، و حضرتش را حجّت خیش دانند. حال اگر این گفته بر تو گران آمد، باید گفت چنین است ، چون خدای قدیر چنین مقدّر فرموده، که زن، محل نزول رحمت و ملجا و پناه عیال الله باشد. چه، در اوج تب و تاب کربلا ، حضرت سیّد الشهدا، پادشاه و شهسوار وادی هدا ،که نامش آرام جان دردمندان عالم است، از زینب کبرا که سلام خدا بر او بیش باد تقاضای دعا دارد....اللهم صلّ علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک...
* و این ، منطبق بر جایگاه و مقام ((مادری)) است.
پ.ن: در تسلیت بر جسارت به حریم آل الله باید گفت: انّا نحن نزلنا الذکر و انّا له لحافظون- قرآن کریم و چنان که رسول مسدّد در تفسیرش فرموده است: انا الذّکر و اهل بیتی اهل الذّکر(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43) -نحل)
بسم الله الرحمان الرحیم
هر چه قدر به مثابهی یک بندهی خدا با خودت صادقتر باشی، خدا را بیشتر در زندهگیت و زندهگی را بیشتر در خودت حس خاهی کرد.
بسم الله العزیز الرحیم
عزت و ذلت ذاتی است، نه خارجی
:کسی اگر خودش پست باشد، کس و چیز دیگری از بیرون نمی تواند او را عزیز کند و اگر کسی ذاتا عزیز باشد، هیچ قدرتی نمی تواند عزت نفسش را لکه دار بکند. مثل حضرت سید الشهدا سلام الله علیه. چیزی که مهم است، حقیقت امر است. جامه ی پادشاهان هم اگر در بر کنیم ولی در حقیقت امر، پیش خودمان، پیش خدای خودمان عزت نداشته باشیم، آن آرامش درونی و مواهب حاصل از عزت نفس در ما پدید نمی آید. ممکن است کسی ان قلت کند که: این که خدا فرموده که من عزت می دهم و من ذلیل می کنم پس تکلیف این فرمایش چه می شود؟... باید عرض کنم که اعمال اثر خداوند هم از درون است : إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم همانا که خداوند چیزی را در قومی تغییر نمی دهد، مادامی که خودشان تغییری در نفوسشان انجام دهند .-11 رعد
پ.ن : علاوه بر خودم، 2-3 نفر التماس دعای جدی دارن. جون ما پشت گوش نندازید!... یا زهرا.
بسم الله الذی هو الخالق کلّ شی...
رمان، از آن جا که ترکیبی از زیست درونی نویسنده ، الهامات و تاثّرات و مشاهدات بیرونی بر ذهن نویسنده است ذاتا بسیار جذّاب است. و از این رو همواره جایگاه شاهانهی خیش را هم در عرصهی سرگرمی و هم در عرصهی تفکّر حفظ خاهد کرد و به عنوان یک سرگرمی باکلاس و فردی و در دسترس و نسبتا ارزان، محبوب خاهد بود. جملات استاد شاهحسینی را به یاد میآورم که میگفت: ((مملکتی که رمان دارد، فیلمنامهی خوب و به تبع آن سینمای خوب دارد.)) و باید اعتراف کرد که مملکتی که سینمای خوب دارد، بر ساحت فرهنگ خود امیر و مسلّط است. و هیچ سلطنتی بالاتر از سلطنت فرهنگی نیست...
بسم الله الرحمن الرحیم
یادم هست استاد و مفسّر بزرگوار جناب آقای بهرامپور میگفت من نمیدانم، اینها که خدا را قبول ندارند، چه طور مصائب زندهگی را تحمل میکنند؟! به همین موضوع فکر میکردم که یک پاسخ به ذهنم رسید: درست است که آن ها از خدا غافل اند، ولی خدا که از آن ها نبریده که از آنها غافل باشد... خدا نابوران عالم هم تا زمانی که امیدی بهشان هست ، از خدا رزق میگیرند و کدام رزق از امید بالاتر؟.... یادتان میآید که گفتم امید همان خداست؟....
بسم الله الرحمن الرحیم
خیال میکنی نمازهایی که میخانی 2 زار نمیارزد، و میترسی از آن حدیث که فرمود: من ساو یومین فلیس منّا .... داری برای چندمین بار طی 2 سال و اند گذشته، نوشته های چند سال قبلت را نگاه می کنی ، که بدهیشان برای چاپ ، خوش حال میشوی از این که باز هم بعضیهاشان اصلاح میشوند، بعضیها را هم احساس می کنی باید پاک کرد، و بعضی دیگر را می توانی کلی توضیح برایشان اضافه کنی و به اصطلاح توسعهیشان بدهی. خوشحال میشوی که از آخرین باری که میخاندیشان، باز هم تغییر کرده ای و به وضوح میبینی که به جلو رفتهای. ولی، کمی که میاندیشی، میفهمی می توانستی خــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی جلوتر باشی... و میفهمی که انّ الانسان لفی خُسر...
بسم الله الرحمن الرحیم
تالیف یک کتاب حقیقتا یک انرژی خاصّی میطلبد و این انرژی، خود، از یک انگیزهی عظیم ناشی میشود. عرضم این است که باور کنید، اگر این انگیزه یک انگیزهی الهی نباشد، قطعا یک انگیزهی نفسانی بسیار بسیار قوی است. پس بسیار باید حذر کرد از کسانی که با انگیزه های نفسانی کتاب مینویسند، یا فیلم یا هر اثر سختساز دیگری را میسازند و یا کار سخت دیگری را عرضه میکنند-مثل تدریس حرفه ای در دانشگاه. خدا میداند تا الان ، چند صد میلیون نفر برای ندانستن همین مسئله هلاک شده اند.
پ.ن : مقصودم این نیست که از این طور آدم ها مطلقا استفاده نکنیم، بل که همان طور که قبلا گفته شده، ابتدا، شالوده های فکری خود را از منابع درجه 1 دینی- قرآن و احادیث معتبر معصومین- پی ریزی کنیم، و زمانی که به ثبات فکری و اخلاقی رسیدیم، آن گاه از هر منبع فکری بیگانه ای می توانیم استفاده کنیم، چرا که مجهز به میزان حق و باطل هستیم. در عین حال، نباید فراموش کرد، که تنها چیزی که زهر دنیا - در هر صورتش-را خنثا می کند، ذکر خداوند است. و اگر مجهز به ذکر شویم، هیچ شری بر ما اثر نخاهد کرد. لذا، شدیدا قابل توصیه است که، قبل از مصرف و تولید هر خوراک جسمی و روحی، بردن نام خدا را فراموش نکنیم.
من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان کان الناطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس »
«آن که به گویندهای گوش فرا میدهد، همانا وی را پرستیده است. پس اگر گوینده از جانب خداوند باشد، شنونده خداوند را پرستیده است و اگر گوینده زبان شیطان باشد، شنونده شیطان را پرستش کرده است. » امام جواد علیه آلاف التهیه و السلام.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفکر یهود و دشمنان اسلام را باید در نقطهی ضدّ قرآن و ادیان الهی یافت. اصل ماجرای یهودشناسی شاید همین باشد. مثلا اگر قرآن انسان را به مودّت و رحمت توصیه میکند، باید به قطع و یقین دانست که یهود بر ضد این میاندیشد و توصیه میکند. یعنی مثلا رحمت را اساسا ناشی از ضعف اخلاقی میداند و وداد را نیز تنها در جهت انجام اهداف یهود توصیه میکند نه غیر آن. اگر قرآن به توحید و اتّحاد توصیه میکند، یهود قطعا به دنبال افتراق و افتراد(فردیت گرایی) است و این برایش ارزش است یا اگر قرآن توصیه به حیا و عفاف میکند ، قطعا یهود در سخت ترین حالت ممکن به دنبال بی حیائی و پردهدری است.چیزی که برای ما فی نفسه ارزش است، برای آنها قطعا ضدّ ارزش است. تا جایی که این گروه در معاد خیش راضی به جهنّمی میشوند که در آن وضعشان لایموت فیها و لا یحیا است، ولی راضی به پذیرش و انعطاف قلب به ولایت امیر مومنان علی علیه و علی آله السّلام که همان ولایت الله است نخاهند شد. ردپای این جریان را ببینید چه قدر راحت میشود در سیر تفکّر مدرن پیدا کرد. ببینید تا یک جایی این ها چه قدر خوب، روز به روز آجر روی آجر چیدند و برای بسط اندیشهی شان بسترسازی کردند .
بسم الله الرحمن الرحیم
شورانگیزترین نغمهی جهان را بیاب...
29/8/91