• وبلاگ : گنجه
  • يادداشت : نظام شاعرانه ي عالم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نk 


    بله ممکن است ....

    من هايدگر رو فهميدم در حالي که شاعر فرضش نکردم ... وامکان داره ...بله بدون عاطفه و خيال هم ميتوان از زيبايي هاي لفظي استفاده کرد ...فرض شما اينه که خدا عاطفه داشته پس ...که اومده حرفاي لفظي زده ....

    گيشه ملاک حقانيت چيزي نيست .... اگه سعدي و حافظ و فردوسي شهرت بيشتري دارند دقيقا به همان دليله که امروز محمد رضاحکيمي خيلي ناشناخته تر از گلزاره ...وکتاباي صادق هدايت خيلي بيشتر از رضا اميرخاني خونده ميشه ...و اين ها دليل بر حقانيت نميشه ...

    پس هرچي موثر تر و معروف تر بود لزوما بهتر هم نيست

    حافظ و سعدي و فردوسي هم به خاطر شعرشون ايستاده اند نه صرفا به خاطر محتواشون ...

    قدرت شعريشون بالا بوده و شعراشون قوي بوده

    شعر اگه بخاد حرفي بزنه اون حرف لزوما درست نيست ذاتا غلط هم نيست ... شعر هر حرفي ميزنه اشتباه نيست...هر حرفي هم ميزنه درست نيست ....اصلا بحث من اينجاست که شعر قابليت اين رو نداره که خودش رو اثبات يا رد بکنه شعر نهايتا ميتونه زيبايي و قدرت بياني و لفظي خودش رو اثبات بکنه و به گوش خواننده و به دلش بشينه اما شعر توان اين رو نداره که حقانيت خودش رو اثبات کنه و حتي شعر قادر نيست حقانيت خودش رو اثبات کنه مگر اينکه استدلالي رو به زبان ادبي بگيم که باز اون هم خيال نيست عقلانيت با زبان شعر است نه شعر ...يعني صرفا نظم است گويي که داري منظومه ي ملاهادي ميخواني...يعني اگه شعري حرفي بزنه اون حرف قابليت استناد نداره ....يعني دليل محسوب نمشه اصلا از نظر منطقي استناد به شعر مغالطه محسوب ميشه . دقيقا فرقي نميکنه فردي استناد کنه به فيلم مرد عنکبوتي يا بتمن يا سوپرمن يا ...و بگه انسان ميتونه پرواز کنه و از دستش تار بياد بيرون چون توي فيلم اومده ...

    استناد به شعر دقيقا چنين حالتي داره .

    + ن 

    قلبي که در قرآن اومده و گفته لهم قلوب لا يعقلون بها ...

    با اون دلي که شما ميگيد فرق ميکنه

    دلي که باهاش تعقل بشه با دلي که باهاش تعقل نشه جفتشون توليدات دارند و جفتشون هم محصول ميدن

    من ميگم حرف هاي ذوقي که از رهگذر تعقل نباشد حتما از دل هايي صادر شده که با آن تعقل نکرده اند ....

    اون دلي که من توي حرفم نوشتم با اين دلي که قرآن گفته فرق داره صد درصد اون دلي که من گفتم اون قسمت از دل است که تعقل نميکند ....

    حرف شاعرانه حرفي است که از جانب کسي که قولش حجيت ندارد بدون دليل صادر شود ...قرآن که خود را شعرنميداند ...و بارها تاکيد بر شعر نبودن خودش کرده است ...

    اگر در قرآن شاعرانگي ديده ميشود ؟ نه ديده نميشود ...

    اگر قرآن شاعرانگي ديده ميشود نظام جهان هم شاعرانه است ؟

    کي ميگه ؟؟ کجا گفته اند ؟ کي گفته جهان شاعرانه است؟

    نيست ...تمام اين ها پيش فرض داره ...خود حرف که اثباتي در خودش نداره پيش فرض هاش هم اثبات نداره ... واين است معناي شاعرانگي....

    پاسخ

    سلام خود شما پيش فرض ثابت نشده داري ، و اون تعريف.ي هست که از شعر دادي. قضاوت در مورد بقيه ي صحبت ها رو به خاننده مي سپرم.
    + ن 


    شاعرانگي يعني چي ؟

    اگه شاعرانگي به معناي استفاده از زيبايي هاي لفظي و ادبي باشي اشکال نداره ....هرکس استفاده کنه زيباست و عاقلانه هم است

    اما اگر شاعرانگي به معناي حرفاي ذوقي و احساسي باشه و عنصرش خيال و دل و عاطفه باشه اينجا با عقل درگير ميشه ...

    و اونجايي هم که من با شاعرانگي ها درگير ميشم همينجاست ..حالا ميخواد هايدگر باشه ميخواد شازده ....

    پاسخ

    سلام، مگر استفاده از زيبايي هاي لفظي بدون خيال و ذوق و عاطفه ممکن است؟ ... و مگر فهم هايدگر بي آن که شاعر فرض شود، امکان دارد؟... و مگر نه اين که فردوسي و نظامي و سعدي و حافظ حکماي سترگ تاريخ هستند که بسيار بالاتر و والاتر و محبوب تر و موثر تر از امثال ابن سينا -در مقام فلسفه اش- و ملا صدرا ايستاده اند؟ و مگر مراد اين پست، اعلام همين نبوده است، که هويت شعر، ضديتي با عقل ندارد؟ و اگر دل(قلب) را با عقل ضد مي دانيد، چه مي کنيد با قرآن که اساسا تعقل را فعل قلب مي داند؟ و استقلالي براي عقل قائل نيست!
    بسيار زيبا و حکيمانه بود/ مستدام باشيد
    (البته ظاهرا تند تايپ ميکنيد که برخي پست هايتان اشکال ديکته اي دارند مثلا : عاقلانگي )
    پاسخ

    سلام لطف داريد، ديکته.م بد نيست. نحو نوشتارم متفاوت با روش مرسوم هست.