قلبي که در قرآن اومده و گفته لهم قلوب لا يعقلون بها ...
با اون دلي که شما ميگيد فرق ميکنه
دلي که باهاش تعقل بشه با دلي که باهاش تعقل نشه جفتشون توليدات دارند و جفتشون هم محصول ميدن
من ميگم حرف هاي ذوقي که از رهگذر تعقل نباشد حتما از دل هايي صادر شده که با آن تعقل نکرده اند ....
اون دلي که من توي حرفم نوشتم با اين دلي که قرآن گفته فرق داره صد درصد اون دلي که من گفتم اون قسمت از دل است که تعقل نميکند ....
حرف شاعرانه حرفي است که از جانب کسي که قولش حجيت ندارد بدون دليل صادر شود ...قرآن که خود را شعرنميداند ...و بارها تاکيد بر شعر نبودن خودش کرده است ...
اگر در قرآن شاعرانگي ديده ميشود ؟ نه ديده نميشود ...
اگر قرآن شاعرانگي ديده ميشود نظام جهان هم شاعرانه است ؟
کي ميگه ؟؟ کجا گفته اند ؟ کي گفته جهان شاعرانه است؟
نيست ...تمام اين ها پيش فرض داره ...خود حرف که اثباتي در خودش نداره پيش فرض هاش هم اثبات نداره ... واين است معناي شاعرانگي....