<!-- @page { margin: 0.79in } P { margin-bottom: 0.08in } -->
بسم الله الرحمن الرحیم
از رسول خدا صلوات الله علیه و آله روایت داریم که همانا فرزند انسان بر اسلام زاده می شود . و پدران هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوس می کنند. از طرف دیگر ما در سیره ی اهل بیت نداریم که علمی را مقدمه ی فهم اسلام (این جا:قرآن و حدیث) قرار بدهند. یعنی این طور نبوده که اگر عربی پیش رسول الله صلوات الله علیه و آله می آید حضرت به او بگوید بگذار کمی لغت به تو بیاموزم ، یا هر چه دیگر بل که حضرت شروع به معاشرت و مصاحبه با ایشان می نمود و در حین این مصاحبه هر کجا که شاید ، از قرآن می خاند . پس اگر مقدمه ی طبیعی برای معرفی قرآن بوده همانا کلام رسول الله و بعدها ائمه و مبلغین درست کردار بوده. از این 2 مقدمه می خاهم به این نتیجه برسم که آموختن چیزی غیر از لغت عرب برای مواجهه و فهم قرآن ، لازم نیست. یعنی هر چه قدر ذهن و دل مخاطب از مفاهیم غیر اسلامی و غیر ضروری و در یک کلام مسائل مصنوع و محتمل الخطاء بشری خالی و عاری باشد ، اتفاقا قرآن به تر بر جان او می نشیند و سریع تر با او ارتباط برقرار می کند. لذا ، اگر هم بنده یا کس دیگر دنبال تدوین علمی با عنوان حکمت اسلامی یا منطق اسلامی هستیم نباید این ها را مقدمه ی فهم قرآن قرار دهیم . عرض بنده این هست که انسان وقتی از مادر زاده می شود بر اسلام است ،یعنی خاطر او و عقل او بر مدار منطق اسلامی کار می کند. ذهن سلیم بر مدار منطق اسلام کار می کند، حال اگر کسی سلامت عقل و ذهنش در مواجهه با اباطیل و خرافات منحرف شد ، به ترین داروی این انحراف قطعا قرآن است. بعدتر هر چه قدر ذهن مخاطب با قرآن و کلام اهل بیت انس بگیرد، این انحراف کم تر و کم تر می شود تا انشاءالله منجر به قرار در صراط مستقیم می گردد.