هرکه با همنشینِ بد دوستی کند، ایمن نمی ماند . [لقمان علیه السلام ـ به فرزندش ـ]
گنجه
صحنه هایی که دوست دارم تماشا کنم
جمعه 91 تیر 23 , ساعت 11:0 صبح  

هو الشدید العقاب

در روز محشر ، محاسبه ی چند قشر را خیلی دوست دارم تماشا کنم؛ یکیشان قشر منتقد هنری ظالم است. دوست دارم تماشا کنم صحنه ی عجز و لابه ی گروهی را که در دنیا بدون خدا و بی مهابا قلم می زدند و در قالب نقد ، عقده گشائی از ارواح مریض و پلیدشان می کردند. البته عده ایشان هم هستند که فکر می کردند برای خدا قلم می زنند ولی خدایشان یک خدای خود ساخته بوده است-بفرمایید بت. این گروه زمانی که با خدای حقیقی مواجه می شوند قطعا دچار تعجّب خاهند شد!!........ آه خدای حقیقی!................داد ما بستان!...........

پ.ن : برای بیمارهای روحی دعا کنید. همه ی مشکلات حل خاهند شد.


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
اوضاع درام
دوشنبه 91 خرداد 22 , ساعت 12:3 صبح  

هو الآخر

اوضاع این روزها علاوه بر این که درام است حقیقتا در تاریخ بشر دراماتیک و ویژه است. اگر مردم بدانند که در کجای تاریخ ایستاده اند و نقش آفرین کدام قسمت از داستان بنی آدم هستند می توانند با انگیزه و انرژی و لذت ناملایمات زندگی امروز را پشت سر بگذارند و از زنده مانی به زنده گانی برسند. پس وظیفه اصحاب رسانه و علی الخصوص اهالی داستان و ادبیات نمایشی تبیین وضعیت فعلی تاریخ برای عموم مردم است. حالا مشخص شد که چرا باید به هنر بها داد؟یا هنوز باید سینما را اینته تیمنت1 بنامیم؟...

1-سرگرمی


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
زمانه ی هنرمندی
جمعه 91 اردیبهشت 8 , ساعت 7:31 عصر  

     هوالطیف

زمانه، زمانه ی هنرمندی است. زمان شعاردادن قطعا سپری شده. الان اگر می­خاهی شعار بدهی باید پشت سرش یک قصیده آرام حرف زده باشی. و چه قدر خوب است زمانی که کارنابلد ها را رسوا می­کند. چه قدر خوب است زمانی که وقت بازی حرفه ای­هاست. و چه قدر مردم این زمان، فهیم ترند از مردمی که با های و هویی بر باد حزبی می­رفتند. خوش آن زمان که وقت دروغ گفتن پایان یابد... خوش آن زمان که دل ها اعراض کنند از شنیدن حرف دروغ و تشنه­ی سخن حق گردند... خوش آن زمان که آدم ها دست از خود خر کردن بردارند....

پی نوشت: همه را به دیدن فیلم خوب شکلات داغ دعوت می کنم.


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
کار انسان ؟ .......
جمعه 91 فروردین 25 , ساعت 11:0 صبح  

 


هوالفعّال

   کار(مسئولیت) نویسنده این است: خوب بنویسد، خوب بخاند(ادبی و غیره) ، خوب زندگی کند و این 3 در عرض هم هستند نه در طول هم . پس این طور ، کار فیلم نامه نویس این می شود که: خوب بخاند، خوب بنویسد ، خوب فیلم ببیند، خوب ببیند، و خوب زندگی کند. کار کارگردان این می شود که خوب بخاند ، خوب ببیند ،خوب  زندگی کند ، خوب فیلم بسازد. از این گذر یک فرمول بیرون می آید: کار انسان خوب زیستن است. و هر انسان را حرفه ای لازم است و هر حرفه ای را مهارتی و کسب هر مهارتی را تمرین (پر­کردن) لازم است . 

 


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
صد رحمت به اسب!
یکشنبه 90 دی 4 , ساعت 12:55 صبح  

 

هوالغیور

     

       اسب حیوان نجیبی است آخرین ساختة عبدالرّضا کاهانی از نشانه های ثابت آثار این کارگردان بی بهره نیست. دست گذاشتن روی ضعف های آدم ها و زخم های جامعه . چیزی که شاید این کار کاهانی را از باقی آثارش متمایز کند، رنگ و بوی سیاسی آن است. یک مامور نیروی انتظامی از بخش پیش گیری در پی گزارشی تلفنی به خانه ای مراجعه می کند که صدای بلند موسیقی از آن به گوش می رسد. مامور با گرفتن 200 هزار تومان باج از صاحب خانه از خطای او می گذرد. سپس با مرد مستی-مسعود- برخورد می کند و از او نیز تقاضای حق السّکوت می­کند. مسعود که خود به دنبال پول به خانة دوستش آمده بوده ، پولی ندارد که به او بدهد پس به اتّفاق هم برای گرفتن پول سراغ دوستان دیگر مسعود می روند ولی همة دوستان مسعود مثل او بی­چیزند . نهایتاً پس از ساعت ها زمانی که مامور متوجّه می­شود که مسعود برای درمان بیماری زنش به پول نیاز دارد از پول هایی که از مجرمان تلکه کرده بوده به او قرض می دهد و ما متوجّه می شویم که او نه یک مامور انتظامی که یک سارق در این لباس است. او یک خلاف کار است که در طول 48 ساعت مرخصی اش به تلکه کردن مجرمین می پرداخته است و در پایان به زندان باز می گردد.

تا 10 دقیقة پایانی فیلم ما نه با یک سارق شیّاد که با یک امور فاسد و متخلّف که ظاهری مذهبی و لحنی بسیار شبیه به لحن روحانیون دارد طرف هستیم. فیلم به شدّت مستهجن است. شوخی های مکرّر جنسی ، اشاره مکرّر به مستی و حتّا نشان دادن و تاکید مفصّل روی گیلاس های شراب در ابتدای فیلم دیده می شود. تمام آدم های فیلم دچار مشکل اخلاقی یا روحی هستند و تنها کاراکتر نسبتاً عاقل این جمع آهنگ سازی به نام رامین است که او نیز دچار عقدة توجّه و شهرت است. همه شکست خورده و بی چاره هستند . اگر به کاهانی گفته شود چرا یک آدم حسابی در فیلم های او پیدا نمی شود پاسخ خاهد داد: من می خاهم زخم های جامعه را نشان دهم قوّت ها را همه می بینند. در حالی که نقد اصولاً با جدا کردن سره از ناسره و صواب از خطا اتّفاق می افتد. دقیقاً معلوم نیست که در ذهن کاهانی چه می گذرد ؟ مفید ترین و اخلاق مند ترین انسان فیلم او همان دزد دردسر ساز است. همین دزد است که سنگی را که به صورت لق روی دیوار گذاشته شده تعمیر می کند. همین دزد است که به پاهای برهنة سحر کفش می پوشاند و نگران بند های باز کفش رامین است و نهایتاً در اوج داستان در نقش قهرمان و منجی، مشکلات مسعود را با پول حرام حل می کند.ظاهراً مهم نیست که کسی دزد باشد، مهم این است که اگر هم دزد است جوان مرد باشد! ذلالت ،زبونی، بد بختی و فلاکت و فساد در زندگی آدم های کاهانی موج می زند. او در حقیقت یک نیهیلیست و نیست انگار است. چرا که هیچ پیش نهادی برای بهبود این عالم فاسد ندارد و تنها با ذرّه بین روی زخم ها زوم می کند و آن ها را با بلند گو فریاد می زند... ولی کاهانی مشکل سینمای ما نیست... مشکل سینمای ما ، مسئول سینمای کشور است که به خاطر خوش آمد عدّه ای به قول خودش خاکروبه های زیر فرش را بیرون آورده و صاف روی سر و روی مخاطب فرهنگی و مردمی ریخته است که بی خبر از همه جا ، دست رنج حلال خیش را صرف خرید خاک روبه های وجود عدّه ای بیمار روحی کرده اند... باید پرسید کدام قانون و کدام عقل و کدام انصاف مجوّز این جنایت را به این نامسئول داده و کدام انسان غافل و بی خبر چنین کسی را مسئول دست گاهی چنین عظیم کرده است... بله، کاروانی که ساربانش شمقدری باشد ، مسافرش کاهانی خاهد بود... امّا بعید می دانم که عزّت نفس جریحه دار شدة جوانان شیعة این مرز و بوم بیش از این این ظلم را تاب آورد ،که اگر چنین باشد، باید در وجود این عزّت نیز شک کرد... لعنت خدا بر کسی است که منصبی را اشغال کند در حالی که می داند به تر از او در میان امّت هست . امیر مؤمنان علی علیه السّلام.

 

 

پ.ن: احتمالاً بعداً ویرایشش می کنم . ضمناً ، برای پارسا پیروزفر و کارن همایون فر متاسّفم که خودشون رو خرج این کار کردند...


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
یک واقعیّت تلخ....
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 12:57 صبح  

بسم الله الرحمن الرحیم

در هنگام تماشای تئاتر خوب ((شعله در زمهریر)) به یک واقعیّت خیلی تلخ پی بردم: این که می شود خادم اهل بیت بود و دچار عجب و کبر شد.... می شود شعر خوب ، مقاله خوب ، مداحی خوب برای اهل بیت گفت و کرد و بعد به آن نازید آن جوری که حاال آدم به هم می خورد... از این جور حال ها ، به خدای کریم و به اهل بیتش پناه می بریم....

پ.ن: این دریافت البته ربط مستقیمی به این تئاتر ندارد.


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
و کان امره فرطا (نگاهی به چند فیلم فجر 29 بعد از بوقی!)
یکشنبه 90 فروردین 14 , ساعت 7:44 عصر  


بسم الله الطیف الخبیر...

 


و کان امره فرطا....



به بهانه اکران نوروزی و آغاز نمایش  عمومی فیلم های فجر 29 ام :

ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان)

سومین کار کارگردان جوان ،رامبد جوان! است. تقریباً همه از این کمدی راضی بودند...و به زعم بنده این تیپ کارها ، جای گزین کم ضررتری برای ((موج نوی فیلم فارسی)) هستند. متن قاسم خانی خوب از آب در آمده و استفادة کارگردان از زبان سینما مشهود و ممدوح است. البتّه  فراموشمان نشود که فیلم لگد خودش را به مسئلة پوشش اسلامی و بعضی از حریم های صحیح شرعی زده است. گریم صورت خانم مدیر دارای المان هایی است که تغییر آن ها منجر به تغییر کلّی قیافه و«تیپ» او می شود و نکته این جاست که یکی از این المان ها حجاب کامل صورت است... در حقیقت عامدانه یا غیر عامدانه ، شخصیت فمنیستی افراطی و رادیکال این زن با شخصیّت مذهبی او پی وند خورده است . یعنی همان شخصیّتی که حجاب کامل خود را رعایت می کند ، مخالف ازدواج و مخالف وظایف طبیعی زنان است و این انگی است که به هیچ روی به شرع نمی چسبد... و جالب آن که زمانی که خانم مدیر یک شبه متحوّل می گردد -تحوّلی که بخشی از آن غیر شرعی است- تازه نسبت به مسئلة ازدواج دارای نگاه طبیعی و سلیم می شود...پیام نا خود آگاه فیلم برای یک فمنیست افراطی ظاهراً مذهبی!! این است: ((زن و مرد برای هم ساخته شدن ، طبیتاً هر کدوم هم وظایف خودشون رو دارن.پس این عقاید شرّ و ورّتو بریز دور! به خودت برس! لباس خوب بپوش ! آرایش کن! امّل بازیم در نیار!)) و حقیقت این است که حجاب کامل و آرایش نکردن و عطر نزدن هم جزو پک ((امّل بازی)) محسوب شده اند که باید به سطل آشغال سقوط کنند... ورود آقایان ممنوع را همه دیدند و اغلب پسندیدند ولی باید پذیرفت که این فیلم، برای الگو سازی غلط در ذهن یک دختر 10 ساله ایرانی کاملاً کار آمد است.  

پایان نامه (حامد کلاهداری)  

دومین کار حامد کلاهداری کاگردان 28 ساله سینما، به نظر نگارنده یک ملودرام خوب ، نفس گیر و ساختار شکن از آب در آمده . داستان 4 نفر دانش جو، که ناخاسته وارد یک ماجرای امنیتی سیاسی می شوند...فیلم سعی کرده غیر جانب دارانه داستانی را در حاشیه حوادث انتخابات 88 روایت کند. نگارنده خود شاهد بر آن بود که مخاطبانی که با ((هو)) و تمسخر  به بعضی از دیالوگ های فیلم عکس العمل نشان می دادند ، در نهایت با تشویق  فیلم، سالن سینما را ترک کردند و این خود دلیل محکمی بر این است که  حامد کلاهداری سعی کرده روایت غیر جانب دارانه ای داشته باشد. ضمناً به نظر می رسد که این، اوّلین فیلم سینمایی ایران باشد که وارد موضوع ((مافیای سیاسی داخل کشور)) می شود. و این اتّفاق حتماً اتّفاق مبارکی است....

گذشته از محتوای فیلم ، حاشیة پایان نامه باعث شد لکّة ننگی برای جریان روشن فکری ایران باقی بماند ... ظاهراً بعضی از حضرات پیپ و سیگار و... به دست منتقد و مثلاً هنرمند حاضر در سالن مخصوص اهل رسانه در هنگام پخش فیلم با هر صدایی که می توانستند از خود خارج کنند ، مانع از آن شدند که دیگران  حتّا صدای دیالوگ های فیلم را بشنوند... تو خود حدیث مفصّل بخان از این مجمل.... 

خیابان(های) آرام (کمال تبریزی)  

کمال تبریزی با پول و امکانات جمهوری اسلامی فیلمی را به جریان ضد انقلاب اسلامی هدیه کرده است... فیلم عمل کرد صداوسیما را در طول جریانات انتخابات 88 زیر سوال می برد که بنده و میلیون ها ایرانی با این حرف موافقیم ولی تعفّن بی غیرتی در همه جای فیلم به مشام می رسد. به ساده ترین صورت می گویم که من سگ گزارش یک جشن را به کمال تبریزی ترجیح می دهم... اگربپرسید چرا لازم است تبریزی ایل و قشون راه بیندازد تا ارمنستان برای ساختن این فیلم، به سادگی می گویم : چون این جوری می تواند خانم های فارسی بلدی را که ظاهراً ارمنی هستند بدون پوشش اسلامی نشان بدهد.. این طور می توانسته در هر قابش یک خانم بی حجاب را به طور کاملاً تابلو به عنوان دکور استفاده کند، از نحوه گریم بازیگر ها  و بعضی دیالوگ های آن چنانی این فیلم کاملاً می توان فهمید، که در رویای یک هالیوود ایرانی آب از لب و لوچهً تبریزی می چکد... آیا تبریزی حتّا دیگر «گاهی» هم به آسمان نگاه نمی کند؟ یا آسمان کمال تبریزی آسمان دیگری است؟!...شاید آسمانی که ستارة آن آنجلینا جولی باشد...

پرنده باز( احمدرضا معتمدی)

اگر بگوییم ما ترجیح می دهیم به جای دختری در قفس! ورود آقایان ممنوع را ببینیم، باید بگوییم که ما ترجیح می دهیم به جای ورود... پرنده باز را ببینیم. فیلمی که با داستان سرراست و روایت شیرین و طنّازانه اش موضوعات اخلاقی و دینی را مطرح می کند و البتّه حوصله مخاطب عام را سر نمی برد... غیر از این باید بگوییم که بازی ها خوب از آب در آمده و این که احساس می کنم تیپ جدیدی از فیلم های اخلاقی و دینی در حال شکل گیری است...

حرف آخر

حرفی که روی دلم ماند و نگفتم این است... طبق معمول روال ما بر افراط و تفریط است... اگر روزی نه چندان دور در اوایل دهه هشتاد سکانس اوج فیلم راه های افتخار کوبریک در هنگام پخش تلوزیونی به خاطر هم خانی یک سرود حزین مذهبی توسط یک خانم ، هم راه سربازان حذف می شود، اکنون ما ردپای فشنیزم را در قالب مانتوهای بدن نما و تنگ در سریال های ایرانی می بینیم و خاهر زن محترمه تونی بلر را در حالی که کجکی و با شلوار جین روی مبل نشسته بر صفحة press tv...و در کمال شگفتی ، وقتی روی صندلی اتوبوس در حال تماشای فیلم از ما بهترون هستی، می شنوی که رضا عطّاران خطاب به بهنوش بختیاری می گوید : لخت و پتی اومدی تو این خونه...لخت و پتی میری بیرون......

اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً.......





نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2      
درباره وبلاگ

گنجه

محسن نیساری
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 80 بازدید
بازدید دیروز: 13 بازدید
بازدید کل: 228070 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
اسلام[35] . انسان[31] . دین[29] . سلوک[20] . خدا[18] . هنر[17] . فرهنگ[16] . ایران[16] . عقل[14] . حکمت[12] . علم[11] . نفس[10] . حیات[10] . ایمان[10] . اخلاق[9] . شعر[9] . قرآن[9] . ظهور[8] . اهل البیت علیهم السلام[8] . آخرالزمان[7] . جهان[7] . شیطان[7] . قلب[7] . شیعه[6] . ولایت[6] . حق[6] . دشمن[6] . زنده گی[6] . سینما[6] . رسانه[6] . انتظار[6] . روح[5] . جنگ[5] . جمهوری اسلامی[5] . عالَم[5] . عرفان[5] . فلسفه[5] . مدرنیته[5] . مردم[4] . عالم[4] . شهید[4] . کار[4] . مومن[4] . داستان[4] . حیات طیبه[4] . حکومت[4] . رزق[4] . سیاست[4] . آخرالزّمان[4] . انقلاب اسلامی[4] . تاریخ[4] . انقلاب[3] . جامعه[3] . امید[3] . اجتماع[3] . امام[3] . آسمان[3] . زن[3] . رمان[3] . خداوند[3] . دروغ[3] . تربیت[3] . حماقت[3] . حسین علیه السلام[3] . حضرت زهرا سلام الله علیها[3] . ولایت فقیه[3] . نقد[3] . نومیدی[3] . کفر[3] . صداقت[3] . شهوت[3] . عشق[3] . معرفت[3] . فساد[3] . قیامت[2] . غیبت[2] . فتنه[2] . معصوم[2] . قدرت[2] . معجزه[2] . مجاز[2] . مشکلات[2] . مرگ[2] . محبت[2] . مدرنیزم[2] . مدیریت[2] . مادر[2] . عالِم[2] . عجب[2] . غم[2] . غربت[2] . عاشورا[2] . ظلم[2] . شهدا[2] . کبر[2] . نفاق[2] . نویسنده گی[2] . هتک حرمت[2] . نیک زیستی[2] . یقین[2] . معنویت[2] . منبع[2] . حضرت زینب سلام الله علیها[2] . جنسیت[2] . حقیقت[2] . حب[2] . حجاب[2] . حدیث[2] . ترس[2] . جنون[2] . جهاد[2] . دریافت[2] . دعوا[2] . خلق[2] . سنت[2] . شبه عرفان[2] . سکس[2] . زندگی[2] . زمان[2] . زمانه[2] . سید علی خامنه ای[2] . سید مرتضا آوینی[2] . درد[2] . دوستی[2] . دل[2] . دنیا[2] . روح الله خمینی[2] . زهد[2] . ابزار[2] . 89[2] . ‌ اسلام[2] . اسلام آمریکایی[2] . ازدواج[2] . انحراف[2] . انفعال[2] . الگو[2] . تهران[2] . تدبیر[2] . پویش[2] . تجدد[2] . تعادل[2] . بهشت[2] . بیت[2] . بارش[2] . باطن[2] . بت پرستی[2] . برج میلاد . برخورد با بی حجاب.ی . بسم الله . بقیة الله الاعظم . بلا . بنده . بنده گان . بنی اسرائیل . انگیزه . اهل البیت (علیهم السلام) دود چراغ . اهل البیت سلام الله علیهم اجمعین . اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین . اومانیزم . ایدئولوژی . ایده . بیماری . پدر . پرواز . پشه ها . پشیمانی . پلیدی . پهلوی . بی حجابی . باتلاق . تاریخ وب.لاگ . تاویل . تباین روح و نفس . تبتل . تبیلغ . تفاوت . تفریح . تفسیر . تفکر . تقلید . تقوا . تلگرام . تن بلی . تنزیل . تنفّر . تنهایی . تهاجم فرهنگی . تحدی . تحقیق . تحلیل . پیام بر . توبه . توجه . توحش . توحید . توسعه . توفان . توقف . تولد . توهم . تکلیف . تکنولوژی . ثبات . جامعه ی مهدوی . جانب داری . جاهل متنسک . جاهلیت . جاودانه.گی . جدید . جرم . جریان آزاد اطلاعات . جسد . جسم‌ . جشن واره فیلم فجر . جلسه . الله . الهام . انسان معاصر . انسان ناقص . انسان کامل . اندیشه . انرژی . امکان . انا . انتخاب . استاد . اسرائیل . احساسات . احلاق . اخلاق علم مسئولیت . ادبیات . ادبیّات . ادراک . ادیسون . ارکان دین . اضطرار . اطاعت . افتضاحات . الحاد . امام حسین علیه السّلام . امامت . امر به معروف و نهی از منکر . ‌ تدین . ‌ حجاب . ‌ خانه . ‌ خدا . ‌ خیال . ‌ درون و برون . ‌ دین . ‌ رسانه . ‌ رسول الله صل الله علیه و آله . ‌ سنت . ‌ سینما . ‌ فکر . ‌ قضاوت . ‌ مدرنیته . ‌ مرکب . ‌ مقام مومن . ‌ منطق . ‌آخرالزمان . ‌ادبیات نمایشی . ‌انسان . ‌ذات . ‌نور . ‌نیت‌ . 1389 . 22 بهمن 88 . 88 . 9 ربیع . ‏ یادداشت ها . ‌ آوینی . آخوند . آریل شارون . آزاده گی . آزادی . ابن عربی . ابوالفضل سپهر . اجبار . آفرینش . آلودگی . آموزش . آوینی . آینده . آیین . زور . زینب کبرا سلام الله علیها . ژورنالیزم . سال نو . سانتی مانتالیزم . سبک زنده‌گی . سخت افزار . سخت افزار و نرم افزار . سخن . سرگرمی . سروش . سلطنت . روزها . روزی . روش . روضه .
نوشته های پیشین

آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
تیر 1389
تیر 89
شهریور 89
دی 89
بهمن 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
شهریور 94
مهر 94
لوگوی وبلاگ من

گنجه
لینک دوستان من

عادیات
چهارسوق
بتگر
قسم به اسبان دونده مجاهدین
من و متعه ام
صفحات اختصاصی

گزارش جامعی از وحشیگری شیاطین در عاشورای 88
کلیدها
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ادامه
هنر در نسبت با زمانه
ساعتها
عقال
حضرت عالم
این گونه، سعادت مندی...
دنیای قبایل
ایمان به دل
لحن طلبه گی
رسم حمقا
[عناوین آرشیوشده]