بسم الله الذی هو النجاة
بعضی متسلمان ها ، به اندازه ای به پیغمبر و امام معصوم (علیهم السّلام) ایمان ندارند که برای پاسخ پرسشهایشان به ایشان رجوع کنند. از طرفی جسارت این را هم ندارند که فارق از هرگونه انگارهی دینی به جستجو برای پرسش هایشان برآیند . پس رزق ایشان همین فلسفهی صدرایی می شود، که هرگاه خاستند تکیه بر عقلانیت بکنند ، بگویند فلسفه ی صدرا و از استدلالش بگویند و هرگاه خواستند تکیه بر رابطه اش با دینُ الله و معنویت بکنند ، بگویند: حکمت صدرایی و پز آیات و روایات و مشاهدات سنجاق شده به این مکتب را بدهند. و اگر پرسیدی فلانی تو که فلان عقیده را داری، مگر این آیه ی قرآن را نخانده ای یا آن روایت را ندیده ای ، دم از تاویل می زنند و هرجور با ساختار انگاشته هایشان چفت بود، آیات خدا و کلام معصوم را به اصطلاح تاویل و در باطن تضلیل می کنند و تازه در آخر این فضولی ، تو را هم به ظاهرگرایی و ظاهر مذهبی ملامت میکنند. و نه انگار که در کتاب خدا نوشته شده: و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الرّاسخون فی العلم و نه انگار که باقرالعلوم علیه السّلام فرمود : یا ابا عبیده ان لهذا تأویلاً لایعلمه الاّ اللّه و الرّاسخون فی العلم من آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) حال باید پرسید که آیا خبری از تاویلات صدرا و ابن عربی در کلام آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین موجود است یا صدرا را از آل محمد علیهم السّلام انگاشته اید؟..... آیا بهتر این نیست که یک بار در زندگی جامه به در کنید و دل به دریا بزنید و بدون ترس به مطالعهی بی طرفانه بپردازید و راه خود را برای زندهگی و مرگ بیابید تا این که دل به شبه فلسفه ای تاریخ گذشته ببندید که هم دین را داشته باشید و هم فلسفه را؟... هان که راست گفت امیر سخن که: البجنُ اخ الموت!... ترس برادر مرگ است!...