آفت دانش تکبّر است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
گنجه
ماموریت مومنانه در مقابل بیتوته ی عابدانه
دوشنبه 94 شهریور 23 , ساعت 7:59 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمانی که غده های سرطانی شهری، امان از خلق الله بریده اند، بیتوته ­ی عابدانه در دهات بر مومنین حرام است!..... حقیقت آن است، که هرچه به جای واجب انجام شود، بیش از 1 اسباب بازی شیطانی نیست، به هر صورت و اسمی که می­­خاهد ظاهر شود... آنان که در پی گوشه­ی دنجی برای خاندن نوافل و چیدن انار از روی درخت و بعدش هم الحمدلله پراندن می­گردند، به­تر است که اسم خود را نصرانی بگذارند که من اصبح و لم یتهمّم بامور المسلمین فلیس ب­مسلم...اگر بنا به خوش­ گشتن بین درخت ها و سبوحٌ قدوس گفتن بود، ما را حبوط نمی دادند به این زمین... پس اگر در پی حیات طیبه هستیم، باید به ماموریت های مومنانه­ی خیش عمل کنیم، باشد که رضای خدا شامل حال کارگرانش گردد....آمین...31/1/91 


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
عرفان اسلامی یا تبتل هندی؟
چهارشنبه 93 اردیبهشت 17 , ساعت 8:8 عصر  

هوالعادل

 

مطلب زیر، با اندک.ی تفاوت، تحت عنوان ((ساحت هنر الهی)) در روزنامه ی جام جم، مورخ 93/2/17 به چاپ رسیده است. 


 عرفان اسلامی یا تبتل هندی؟

 

آیا طراز عرفان این است که انسان نسبت به رنگ های دنیا بی تفاوت باشد؟...آیا انسان مومن نباید لذت جویی کند؟...

 عالم، ساحت هنرمندی خدا و انسان است. خدا در این میان، کارگردان و صحنه پرداز و نویسنده است، و انسان، نقش ­آفرینی فعّال، که با فهم اساس ایده و طرح، داستان را شکل می­ دهد. نقش آفرین اساسی این داستانِ پر از حسن و عبرت، مومن است، به اقتضای ((خلیفه الله)) بودن­ش. آن که باید آغاز کننده و مدیر باشد، مومن است. و اساسا اختیار عالم(داستان)، بنابر عهدی ازلی، به مومن سپرده شده است. بر این اساس، اگر الم و فتنه ای در میان است، که برای ساخته شدن مومنین مقدر شده، لذت و ثبات و سکینه ای نیز در میان است، که آن نیز، به عنوان پاداش، برای مومن مقدر شده است؛ که  انّ مع العُسر یسرا. همانا که با هر سختی، آسانی است... پس نتوان گفت که سهم مومنین، تنها  تکلیف و سختی و الم و فتنه است، بل­که طبق آن چه از اهل البیت علیهم السلام، به ما رسیده است، لذات دنیا نیز برای مومنین قرار داده شده اند.

عالم، ساحت هنرمندی خداوند و خلیفه­ی اوست. و انسان کامل، کسی است که، در همه­ی میدان های حیات، هنرمند و پیروز ظاهر می­شود. آن­چه در شرایط سخت جنگ بر رزمنده­گان راه خدا و مردم ستم­دیده گذشت، این شبهه را برای بعضی به وجود آورد، که حیات عارفانه و زهد، همان است، که رزمنده­گان خدا در میدان جنگ داشتند، و تبتّل(ترک حیات دنیوی) و عدم لذت­جویی مادّی، ارزش انگاشته شد. در صورتی که حقیقت آن است، که هر میدانی را قواعدی است. و قاعده­ی حیات طیبه(نیک زیستی) در مدینه، و در صلح، جز از قاعده­ ی نیک ­زیستی در میدان جنگ است. عدم لذت­ جویی، لزوما از روی ایمان و قدرت نیست، بل­.که بسیاری از مواقع، از روی ضعف و جهل است. 

سخن خود را با این هش­دار پایان می­دهم که اکنون، نه وضعیت صلح محض، بل­که وضعیت جنگ اقتصادی است. و به نظر می ­رسد، که با در نظر داشتن شرایط و اقتضائات ناگزیر نیک ­زیستی در محیط های شهری و امروزی ، بر هر مومنی واجب است، که به قدر فهم و توان، از هم­ نوع و هم­ کیش خیش دست­گیری کند.که آن­چنان که حجت الله العظما، حضرت فاطمه­ ی زهرا صلوات الله علیها و علی اهلها فرموده است: الجار ثمّ الدّار... ابتدا هم­سایه، و سپس خانه... و این سطور، تنها برای روشن شدن حقایق دین خدا و جلوگیری از انحراف فکری و عقیدتی و هم­چنین بعضی سوء استفاده ها نوشته شده است، نه بهانه جویی برای تن دادن به لذات سافله در شرایط بحرانیِ حیات آخرالزمانی. 

در پایان توجه خاننده­ ی محترم را به آیه و روایات مهمی درباره­ی موضوعات یاد شده جلب می­کنم :

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ‏ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ 32-اعراف

[اى پیامبر] بگو: «زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده، و [نیز ] روزی­هاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده؟» بگو: «این [نعمت­ها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده‏اند و روز قیامت [نیز] خاصّ آنان مى‏باشد.» این گونه آیات [خود] را براى گروهى که مى‏دانند به روشنى بیان مى‏کنیم. 

قال ابو عبدالله علیه السلام  :   لیس الزهد فی الدنیا المال و لا تحریم  الحلال، بل الزهد فی الدنیا ان لایکون بما فی یدک اوثق منک بما عندالله

امام صادق علیه السلام می­فرماید: زهد در دنیا ترک کسب و تحریم حلال خدا بر نفس خیش نیست. بل­که زهد در دنیا آن است که به آن چه در دست توست، بیش از آن که نزد خداست اعتبار ندهی و اطمینان نداشته باشی.

 

 

قال رسول الله صل الله علیه و آله: یَا عُثْمَانُ! إِنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبَانِیَّةَ، إِنَّمَا رَهْبَانِیَّةُ أُمَّتِی الْجِهَادَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ 

فرستاده­ی خدا که سلام خدا براو و خاندان­ش باد فرمود: ای عثمان(بن مظعون)! خداوند تبارک و تعالی، ما را  به رهبانیت(ترسایی) نخانده است . همانا که ترسایی امت من، مبارزه در راه خدا است.   

  16531-  وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ‏ دَخَلَهُ‏ الْخَوْفُ‏ مِنَ اللَّهِ حَتَّى تَرَکَ النِّسَاءَ وَ الطَّعَامَ الطَّیِّبَ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ تَعْظِیماً لِلَّهِ فَقَالَ ع أَمَّا قَوْلُکَ فِی تَرْکِ النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنْهُنَّ وَ أَمَّا قَوْلُکَ فِی تَرْکِ الطَّعَامِ الطِّیبِ فَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَأْکُلُ اللَّحْمَ وَ الْعَسَلَ وَ أَمَّا قَوْلُکَ إِنَّهُ دَخَلَهُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ‏[1] فَإِنَّمَا الْخُشُوعُ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْ ذَا یَکُونُ أَخْشَعَ وَ أَخْوَفَ لِلَّهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَمَا کَانَ یَفْعَلُ هَذَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ[2][3]

سوال شد از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که خوف خدا به نفس او وارد شده ، تا جایی که مباشرت با زنان را ترک گفته، و طعام را (ولو این که حلال و طیب باشد) نمی­­خورد، و چنان در عظمت خدا قوطه­ور شده، که نمی­تواند سرش را بلند کند. پس امام علیه السلام فرمود : اما سخن­ تو در باره­ی ترک زنان، پس حتما می­دانی که نصیب رسول خدا از آنان چه بود. و اما سخن­­ت در ترک خوراک پاکیزه، پس همانا که رسول خدا ، گوشت می خورد و عسل می خورد. و اما سخن­ت در مورد این که ترس بر او داخل شده، تا آن جا که نمی­تواند سرش را بر آسمان بلند کند، پس همانا که خشوع در قلب است. و کیست که از رسول خدا خاشع­تر و ترسان­تر باشد برای خدا؟! پس او چنان نمی­کرد(چنان حالتی به وی دست نمی­داد) و حقا که خداوند فرموده است: همانا به تحقیق، که (در) رسول خدا ، برای شما الگو(و سرمشق­ی) نیکو­ست. برای آنان که به خدا و روز واپسین امیدوارند.

154- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ الْمُنَبِّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه‏ لَیْسَ فِی أُمَّتِی رَهْبَانِیَّةٌ وَ لَا سِیَاحَةٌ وَ لَا زَمٌّ یَعْنِی سُکُوتٌ‏.[4]

رسول خدا که سلام خدا بر او و خاندان­ش باد فرمود: در امت من ، ترسایی نیست. و  سیاحت  *   نیست و زم نیست یعنی ترک کلام و سکوت.

از حضرت رضا علیه السلام مروى است که در این آیه شریفه‏ وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ‏ آن جناب فرمود مقصود از طلب کردن خوشنودى خدا و جستجو کردن ، نماز شب است.[5] 

  1- حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَهْبٍ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی ثَوَابَةُ بْنُ مَسْعُودٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: تُوُفِّیَ ابْنٌ لِعُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَاشْتَدَّ حُزْنُهُ عَلَیْهِ حَتَّى اتَّخَذَ مِنْ دَارِهِ مَسْجِداً یَتَعَبَّدُ فِیهِ فَبَلَغَ ذَلِکَ رَسُولَ اللَّهِ صل الله علیه و آله  فَقَالَ لَهُ یَا عُثْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبَانِیَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِیَّةُ أُمَّتِی الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ...  

   انس بن مالک گفته پسرى از عثمان بن مظعون (رضی الله عنه) مرد و بر او چنان غم­نده شد که در خانه‏اش مسجدى گرفت و در آن بعبادت پرداخت این خبر به رسول خدا صل الله علیه و آله رسید به او فرمود : اى عثمان! به راستى خداى تبارک و تعالى بر ما رهبانیت و ترک دنیا ننوشته(امر نکرده است) همانا رهبانیت امت­م جهاد در راه خدا است.[6] 

 

قال امیرالمومنین سلام الله علیه و آله : یا‌ عدى نفسه! لقد استهام بک الخبیث، اما رحمت اهلک ‌و‌ ولدک؟ اترى الله احل لک الطیبات ‌و‌ هو یکره ان‌ تاخذها؟ انت اهون على الله من‌ ذلک. قال: یا‌ امیرالمومنین! هذا انت فى خشونه ملبسک ‌و‌ جشوبه ماکلک. قال: ویحک، انى لست کانت، ان‌ الله تعالى فرض على ائمه العدل ان‌ یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره.

اى دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى‏کنى؟ تو مى‏پندارى که خداوند نعمت‏هاى پاکیزه‏اش را حلال کرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنى؟ تو در برابر خدا کوچک‏تر از آنى که این‌گونه با تو رفتار کند. عاصم گفت : اى امیر مؤمنان، پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذاى ناگوار به سر مى‏برى؟ امام فرمود : واى بر تو! من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و ندارى، تنگ‌دست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.-  نهج البلاغه 

1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ جَمِیعاً عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عِکْرِمَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ لِی جَارٌ یُؤْذِینِی فَقَالَ ارْحَمْهُ فَقُلْتُ لَا رَحِمَهُ اللَّهُ فَصَرَفَ وَجْهَهُ عَنِّی قَالَ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَهُ فَقُلْتُ یَفْعَلُ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ یَفْعَلُ بِی وَ یُؤْذِینِی فَقَالَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَاشَفْتَهُ انْتَصَفْتَ مِنْهُ‏[7] فَقُلْتُ بَلَى أُرْبِی عَلَیْهِ فَقَالَ إِنَّ ذَا مِمَّنْ یَحْسُدُ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏ فَإِذَا رَأَى نِعْمَةً عَلَى أَحَدٍ فَکَانَ لَهُ أَهْلٌ جَعَلَ بَلَاءَهُ عَلَیْهِمْ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَهْلٌ جَعَلَهُ عَلَى خَادِمِهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ خَادِمٌ أَسْهَرَ لَیْلَهُ وَ أَغَاظَ نَهَارَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ إِنِّی اشْتَرَیْتُ دَاراً فِی بَنِی فُلَانٍ وَ إِنَّ أَقْرَبَ جِیرَانِی مِنِّی جِوَاراً مَنْ لَا أَرْجُو خَیْرَهُ وَ لَا آمَنُ شَرَّهُ قَالَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص- عَلِیّاً ع وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ نَسِیتُ آخَرَ وَ أَظُنُّهُ الْمِقْدَادَ أَنْ یُنَادُوا فِی الْمَسْجِدِ بِأَعْلَى أَصْوَاتِهِمْ بِأَنَّهُ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَمْ یَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ فَنَادَوْا بِهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى کُلِّ أَرْبَعِینَ دَاراً مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ.[8]   

عمرو بن عکرمه گوید: وارد شدم بر حضرت صادق علیه السلام و به آن حضرت عرض کردم: 

همسایه‏اى دارم که مرا بیازارد؟ فرمود: تو با او خوش­رفتارى کن، من گفتم: خدای­ش رحم نکند! پس آن حضرت روى از من بگردانید، گوید: من نخواستم با آن وضع از حضرت جدا شوم از این رو عرض کردم: 

با من چنین و چنان می­کند و مرا آزار میدهد! فرمود: گمان میکنى که اگر با او آشکارا دشمنى کنى (و تو نیز مانند او در صدد آزارش برآئى) می­توانى از او انتقام بکشى؛ (و شر او را از خود دور کنى؟و ممکن است مقصود این باشد که : اگر آشکارا با او دشمنى کنى، آیا در مقام مخاصمه مى‏توانى ستم و آزار او را بر خودت ثابت کنى بطورى که از تو بپذیرد؟) عرض کردم: آرى من بر او میچربم، فرمود:این همسایه­ی تو از کسانى است که به مردم رشک برد از آنچه خداوند به آنها داده و تفضّل کرده، پس چون نعمت­ى براى کسى دید، اگر اهل و عیال­ى داشته باشد به آن ها تعرض کند و ( از ناراحتى که ناشى از حسدى است که در درون اوست) آنها را بیازارد، و اگر خاندانى ندارد (که آنها را آزار کند) به خدمت­کارش مى‏پیچد، و اگر خدمت­کار نداشته باشد ، شب­ها را به بیدارى بسر برد و روزها را به خشم بگذراند، همانا مردى از انصار خدمت رسول خدا (صل الله علیه و آله) آمده عرض کرد: من خانه‏اى در فلان قبیله خریدارى کرده‏ام، و نزدیک­ترین‏ همسایه من در آن خانه کسى است که خیرى از او به من نرسد و از شرش آسوده نیستم. پس رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به على علیه السلام و به سلمان و اباذر- (راوى گوید:) دیگرى را هم فرمود که من فراموش کردم و گمان دارم که مقداد بود- دستور داد که با بلندترین آوازشان در مسجد فریاد زنند که: 

هر که هم­سایه‏اش از آزار او آسوده نباشد ، ایمان ندارد، پس آنها 3 بار آن را گفتند، سپس با دست اشاره کرد که تا چهل خانه است از برابر و پشت سر و طرف راست و سمت چپ (یعنى تا چهل خانه از چهار طرف هم­سایه هستند).[9] 

قال امیرالمومنین علی علیه اسلام : ((جعل اللّه سبحانه حقوق عباده مقدّمة لحقوقه فمن قام بحقوق عباد اللّه کان ذلک مؤدّیا إلى القیام بحقوق اللّه‏[10])) 

امیر المومنین علیه السلام : خداى متعال، رعایت حقوق بنده­گان­ش را مقدمه‏اى براى رعایت حقوق خودش قرار داد، پس هر که به اداى حقوق بنده­گان خدا قیام کند، این خود سبب قیام به اداى حقوق خدا خواهد شد.[11] 

 

*   سیاحان، کسانی بودند ، که به قصد هواپرستی و تلذذ حرام و تنوع جویی در لذات حرام، و بدعت گذاری در دین سفر می­کردند.

لینک مطلب منتشره: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2946142



[1] ( 1) فی المصدر زیادة: إلى السماء.

[2]( 2) الأحزاب 33: 21.

[3]نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق.

[4] ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، 2جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1362ش.

[5] ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه آقا نجفى، 2جلد، انتشارات علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، بى تا.

[6] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمره‏اى، 1جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.

[7] ( 1) أی ان أظهرت العداوة له استوفیت منه حقک و عدلت فی اخذه.

[8] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[9] کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، 4جلد، کتاب فروشى علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.

[10] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم (مجموعة من کلمات و حکم الإمام علی علیه السلام)، 1جلد، دار الکتاب الإسلامی - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.

[11] حکیمى، محمدرضا و حکیمى، محمد و حکیمى، على، الحیاة / ترجمه احمد آرام، 6جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1380ش.


نوشته شده توسط محسن نیساری | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

گنجه

محسن نیساری
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 55 بازدید
بازدید دیروز: 85 بازدید
بازدید کل: 227827 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
اسلام[35] . انسان[31] . دین[29] . سلوک[20] . خدا[18] . هنر[17] . فرهنگ[16] . ایران[16] . عقل[14] . حکمت[12] . علم[11] . نفس[10] . حیات[10] . ایمان[10] . اخلاق[9] . شعر[9] . قرآن[9] . ظهور[8] . اهل البیت علیهم السلام[8] . آخرالزمان[7] . جهان[7] . شیطان[7] . قلب[7] . شیعه[6] . ولایت[6] . حق[6] . دشمن[6] . زنده گی[6] . سینما[6] . رسانه[6] . انتظار[6] . روح[5] . جنگ[5] . جمهوری اسلامی[5] . عالَم[5] . عرفان[5] . فلسفه[5] . مدرنیته[5] . مردم[4] . عالم[4] . شهید[4] . کار[4] . مومن[4] . داستان[4] . حیات طیبه[4] . حکومت[4] . رزق[4] . سیاست[4] . آخرالزّمان[4] . انقلاب اسلامی[4] . تاریخ[4] . انقلاب[3] . جامعه[3] . امید[3] . اجتماع[3] . امام[3] . آسمان[3] . زن[3] . رمان[3] . خداوند[3] . دروغ[3] . تربیت[3] . حماقت[3] . حسین علیه السلام[3] . حضرت زهرا سلام الله علیها[3] . ولایت فقیه[3] . نقد[3] . نومیدی[3] . کفر[3] . صداقت[3] . شهوت[3] . عشق[3] . معرفت[3] . فساد[3] . قیامت[2] . غیبت[2] . فتنه[2] . معصوم[2] . قدرت[2] . معجزه[2] . مجاز[2] . مشکلات[2] . مرگ[2] . محبت[2] . مدرنیزم[2] . مدیریت[2] . مادر[2] . عالِم[2] . عجب[2] . غم[2] . غربت[2] . عاشورا[2] . ظلم[2] . شهدا[2] . کبر[2] . نفاق[2] . نویسنده گی[2] . هتک حرمت[2] . نیک زیستی[2] . یقین[2] . معنویت[2] . منبع[2] . حضرت زینب سلام الله علیها[2] . جنسیت[2] . حقیقت[2] . حب[2] . حجاب[2] . حدیث[2] . ترس[2] . جنون[2] . جهاد[2] . دریافت[2] . دعوا[2] . خلق[2] . سنت[2] . شبه عرفان[2] . سکس[2] . زندگی[2] . زمان[2] . زمانه[2] . سید علی خامنه ای[2] . سید مرتضا آوینی[2] . درد[2] . دوستی[2] . دل[2] . دنیا[2] . روح الله خمینی[2] . زهد[2] . ابزار[2] . 89[2] . ‌ اسلام[2] . اسلام آمریکایی[2] . ازدواج[2] . انحراف[2] . انفعال[2] . الگو[2] . تهران[2] . تدبیر[2] . پویش[2] . تجدد[2] . تعادل[2] . بهشت[2] . بیت[2] . بارش[2] . باطن[2] . بت پرستی[2] . برج میلاد . برخورد با بی حجاب.ی . بسم الله . بقیة الله الاعظم . بلا . بنده . بنده گان . بنی اسرائیل . انگیزه . اهل البیت (علیهم السلام) دود چراغ . اهل البیت سلام الله علیهم اجمعین . اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین . اومانیزم . ایدئولوژی . ایده . بیماری . پدر . پرواز . پشه ها . پشیمانی . پلیدی . پهلوی . بی حجابی . باتلاق . تاریخ وب.لاگ . تاویل . تباین روح و نفس . تبتل . تبیلغ . تفاوت . تفریح . تفسیر . تفکر . تقلید . تقوا . تلگرام . تن بلی . تنزیل . تنفّر . تنهایی . تهاجم فرهنگی . تحدی . تحقیق . تحلیل . پیام بر . توبه . توجه . توحش . توحید . توسعه . توفان . توقف . تولد . توهم . تکلیف . تکنولوژی . ثبات . جامعه ی مهدوی . جانب داری . جاهل متنسک . جاهلیت . جاودانه.گی . جدید . جرم . جریان آزاد اطلاعات . جسد . جسم‌ . جشن واره فیلم فجر . جلسه . الله . الهام . انسان معاصر . انسان ناقص . انسان کامل . اندیشه . انرژی . امکان . انا . انتخاب . استاد . اسرائیل . احساسات . احلاق . اخلاق علم مسئولیت . ادبیات . ادبیّات . ادراک . ادیسون . ارکان دین . اضطرار . اطاعت . افتضاحات . الحاد . امام حسین علیه السّلام . امامت . امر به معروف و نهی از منکر . ‌ تدین . ‌ حجاب . ‌ خانه . ‌ خدا . ‌ خیال . ‌ درون و برون . ‌ دین . ‌ رسانه . ‌ رسول الله صل الله علیه و آله . ‌ سنت . ‌ سینما . ‌ فکر . ‌ قضاوت . ‌ مدرنیته . ‌ مرکب . ‌ مقام مومن . ‌ منطق . ‌آخرالزمان . ‌ادبیات نمایشی . ‌انسان . ‌ذات . ‌نور . ‌نیت‌ . 1389 . 22 بهمن 88 . 88 . 9 ربیع . ‏ یادداشت ها . ‌ آوینی . آخوند . آریل شارون . آزاده گی . آزادی . ابن عربی . ابوالفضل سپهر . اجبار . آفرینش . آلودگی . آموزش . آوینی . آینده . آیین . زور . زینب کبرا سلام الله علیها . ژورنالیزم . سال نو . سانتی مانتالیزم . سبک زنده‌گی . سخت افزار . سخت افزار و نرم افزار . سخن . سرگرمی . سروش . سلطنت . روزها . روزی . روش . روضه .
نوشته های پیشین

آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
تیر 1389
تیر 89
شهریور 89
دی 89
بهمن 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
شهریور 94
مهر 94
لوگوی وبلاگ من

گنجه
لینک دوستان من

عادیات
چهارسوق
بتگر
قسم به اسبان دونده مجاهدین
من و متعه ام
صفحات اختصاصی

گزارش جامعی از وحشیگری شیاطین در عاشورای 88
کلیدها
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ادامه
هنر در نسبت با زمانه
ساعتها
عقال
حضرت عالم
این گونه، سعادت مندی...
دنیای قبایل
ایمان به دل
لحن طلبه گی
رسم حمقا
[عناوین آرشیوشده]