66-مسئله این نیست که همه به یک نتیجه واحد برسیم.مسئله این است که آبشخور ما از ثقلین باشد. همین وبس.
***
67-به نظر می رسد، زمان تقلید،
برای خردمندان پایانن یافته است. اکنون زمان تفکر و تدبّر و مشورت و اجتهاد است
...تقلید محض الان دیگر به منزلهُ کم لطفی به عقل است. و تک اندیشی و پرهیز از
مشورت ، و تکیه بر فکر خود به نحو مطلق به فرمودهُ امیر مونان علیه افضل صلوات
ا... موجب فساد عقل است و نیل به خود خاهی و خود رایی و تکبّر دارد.در نگاه
جدید،مرجع تقلیدی برای امور وجود ندارد. بلکه مرجع فکری وجود دارد. مرجعی که به
شما فکر و نظر و مشورت هدیه می کند، می گوید: به نظر من ...(تو خود مختاری و
مسئول)
البتّه این نگاه برای
افرادی مناسب است که اهل فکر و عقل اند ، لکن آن هایی که چنین نیستند، لوازم ورود ب این محیط را ندارند. ضمنا فردی که وارد
این ساحت می شود، باید به آیات و اخبار اشراف پیدا بکند؛ وگرنه چاره ای جز عود به
محیط تقلید ندارد..
***
68-هروقت نوشتی تعبّد، در ذهنت
یک آکلاد باز کن، بنویس: {در برابر حق و حقیقت}
***
69-امرهم وقتی محقّق می
شود ، که در شرایط سالم و عقلانی شورا بینهم اتّفاق بیفتد.همة مشکل این جاست که
صدا به همه نرسیده است ، و به آن ها هم که رسیده است، غالبا با اعوجاج و دروغ و
آمیخته با کفر و جهل و عناد و لجاج رسیده .امر وقتی محقّق می شود، که همه یا اکثر،
در شورا شرکت کنند. الان کسانی که آقا را می شناسند و می خاهند، اقلّ اند، که الان
آقا ظاهر نیستند. ظاهر نیستند، چون حقیقت ایشان برای اکثر النّاس مخفی است. آن وقت
که اقلّیت کثیری از مردم دنیا نهضت
کردند از غفلت و خاب،و خاستند که به خودشان راست بگویند، و به دنبال راستی
بروند،آقا هم به یمن این حرکت ظهور می فرمایند که فرمود تو1 قدم بردار ، من
10 قدم میایم. ما-نسل حاضر-هنوز قدمی را که می توانسته ایم و در وسعمان
بوده را هم برنداشته ایم، که طرف مقابل نیز قدم بلند ومبارکش را بردارد...
***
70-غیر از
امام معصوم علیه السلام و کسانى که وى
مقرّر کرده و کسى که عقل حکم وى را تایید مى کند، حکم هیچ کس واجب الاطاعه نیست.