5- شاید خیلی از این حرف ها را شنیده باشید، ولی این دلیل بر این نیست که من کپی کاری کرده ام، یا شما یک حرف تکراری می شنوید.این ها، باور های من است که در روند زندگی مت شکل گرفته، چیزی را که باهاش زندگی نکرده باشم، این جا نیامده است.
با تشکر
محسن نیساری 31/4/89
هو الاوّل و الاخر والظّاهر و الباطن...
1- خداوند نور است و جهان ظهور...زمین،امروز ظهور نفس است ،نه ظهور نور..
2- شعر اتّحاد عقل و عاطفه است(اتّحاد عقاید و عواطف)
3-مرد عقل ظاهرى بیش تر دارد و زن عقل باطنى.
4-شهید،عامل قتل را به خودش جذب مى کند،و شهادت، انفجارى است از ظاهر به باطن و از دنیا به عقبا.
5-رضا میگه : در فضایی که به ولی فقیه تقدّس معصوم داده شده، عملاً انتقاد به او ممکن نیست، بنا براین، در این فضا-یک جوّ استبدادی به وجود می آید- و جلوی رشد گرفته می شود.لذا حکومت باید به نحوی باشد که صرفاً عقل باشد که معیار علمی و معیار حکم باشد ، نه دین ، یا هر چیز دیگر.
ما عارضیم: فرمودید به ولی فقیه تقدّس معصوم داده شده...پس مشکل از فضاست نه از ولی فقیه...یا ولایت فقیه . پس ما باید فضا را دگرگون کنیم ، نه نظام را. ما باید فضا را، فضای عقلانی و فضای استنباط و اجتهاد کنیم. جامعة ایده آل ، همه کسسش در اندازة خود مجتهد است، نه مقلّد. بنابر این، مشکلریا، از نوع حکومت، که دینی باشد، یا غیر دینی نیست.-کما این که حکومت هیتلر مبنای دینی نداشت. بلکه مشکل از فضای فعلی و از فرهنگ فعلی است. لذا، انقلاب فرهنگی لازم است. این 100 بار!
6-آن که به احکام اسلامى عمل کامل دارد ـ از جمیع جهات،در مواجهه با اخبار،به وهم یا تصوّر یا ظن نمى رسد،بل که به ذات و حقیقت خبر مى رسد.دیگران نیز هر اندازه عمل کامل ترى داشته باشند غور ابطنى (عمیق ترى) در اخبار دین و ذات دین دارند.
بنابر این زعامت امر و خلافت الله با اخلص و افطن مسلمین است. در دوران ظهور آیت اعظم الهى که امام معصوم علیه السلام است،اصلح،شخص ایشان است.و لیاقت و معرفت و سعة امّت نیز،در خور زعامت وى است. ولى در زمانى که حضرتش غائب است،اصلح افراد امّت،عقلاً و تکویناً، ولى امر و نائب امر امام معصوم علیه السلام، محسوب است.با فرض این که چون سعة نفسش نسبت به امام معصوم،ناقص است،عصمت در حکم ونظر او مطلق نیست و احتمال خطا در رأیش مفروض است.