وبلاگ :
گنجه
يادداشت :
محاوره اي در باب اميد
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
والعاديات
سلام
ميشه حدس زد کدوم ديدگاه براي شماست.. ميتونم بگم باهاتون موافقم اما
فقط بحث نااميدي و تاريکي و ناليدن نيست.. دوره ما بحث منزوي کردن آدمهاييه که اهل فکرند و دغدغه دين دارن (البته اصلا منظورم ميرشکاک نيست که مرامش رو از ابتدا نميپسنديدم).. از چمران بگيريد تا آويني که همه خبر دارن همين حوزه هنري چه بلايي سرش آورد تا وحيد جليلي تا سيدمهدي شجاعي و... اينا که افراد شناسايي هستن، قطعا اگه دور و برتون رو نگاه کنين کساني رو ميبينيد که عالم و مومن اند اما آنقدر آزارشون دادن که ديگه حتي نايي براي ناليدن و ابراز نااميدي هم ندارن.. تنها اميدشون به همون الله و بقيه الله است و بس..
مصيبت اينه که از کساني زخم ميخوريم که داعيه دار جمهوري اسلامي اند..
.....................................
اينا چيز تازه اي نيست.. سراسر تاريخ اسلام پر از اين روزهاست..
دوره ما هم آخرين دوره تاريخه و خود پيامبر آخرالزمان فرمود نگه داشتن دين در اين دوره مثل نگهداشتن پاره آتش در دست است..
همه اين بحثها از باب غربال و امتحانه که معلوم شه تا آخر کي وايميسته پاي حضرت..
در پناه حق
پاسخ
سلام عليکم،خوش آمديد... به قول آقا مرتضا آخرين نبرد، نبرد اسلام ناب محمدي (صلوات الله عليه و آله) با اسلام آمريکايي خاهد بود و جسارتا عرض مي کنم اسلام احمق ها از اسلام امريکايي خطرناک تره!...به هر رو اين نبرد ، نبرديه که ما امروز درگيرش هستيم و قطعا هم بسيار سخت و بسيار پيچيده است، ولي هرگز نه خودم و نه هيچ مومن ديگري رو مجاز نمي دونم به خسته شدن و دم از شکست زدن.چيزي که من از حرف هاي آقا مي فهمم همين هست که ما-کساني که داعيه جهاد رو دارند- تا وقتي دم از اسلام مي زنيم ، حق خستگي نداريم. شکست طاغوت ها رو به چشم خودم ديدم، شايد به همين خاطر توقعم زياده.