امروز پس از مدت ها چيزي براي کسي نوشتم
گفتم تو هم بخواني ...
فيلسوف يک بودن است نه يک شدن
فيلسوفي خوب است که درد هاي امروز جامعه اش را تفلسف کند
نه دردهاي بي درمان علومي بي خاصيت را عمق ببخشد ...
فيلسوف يک بودن است نه يک شدن
تو ميتواني فلسفه بداني ...اما نميتواني فيلسوف بشوي
اگر تمام اسفار را پشت و رو بخواني فيلسوف نميشوي
فلسفه خواهي دانست ، حتي استدلال هايي به وسعت صدرا خواهي آورد
اما فيلسوف نميشوي....هر چند اسفار را بهتر از صدرا دانسته باشي
فيلسوف يک بودن است
رابطه ي فيلسوف با فلسفه عموم و خصوصي از نوع من وجه است
بعضي فيلسوف ها فلسفه ميدانند
بعضي فيلسوف ها فلسفه نميدانند
بعضي ها که فلسفه ميدانند فيلسوفند
و بعضي ها که فلسفه ميدانند فيلسوف نيستند
حتي اگر استاد مسلم فلسفه باشند
حتي اگر رسانه ها او را فيلسوف بدانند
با فلسفه کسي فيلسوف نميشود چرا که فيلسوف شدني نيست بودني است