80-تشکیل حکومت اسلامی ، در جای جای
عالم واجب است. چرا که اقامة امر خداوند و اجرای احکام الهی در جای جای عالم واجب
است.این واجب "ذی المقدّمه" است. و مقدمّه آن ایجاد شرایط تشکیل حکومت
است . که این ، واجب فوری است.
***
81-ظلم
یعنى این که جلوى نور را بگیرى.
***
82-راک
وقتی اصیل باشد ، می شود : موسیقی درد.
***
83-بر روى
زمین ? گروه ساکنند: نشخار کنندگان ، افسردگان و مخلوقاتى که براى تحقق هدفى تلاش
مى کنند.(امیدواران)
***
84-حیات
آگاهانه ملازم عصر ظهور است.هم چنین از لوازم "صبح طلبى"
***
85-یا حسین(علیک
السلام بلا نهایه) بر بلندای عشقت، کوخ های دوست داشتنی سابق، چه قدر..حقیر
و مسخره اند...
19/2/89
بقیه اش بماند تا 2 هفته دیگر که به تهران باز گردم.....در این مدّت لطف کرده، نظر هایتان را بنویسید تا من بیایم D:
76-کسى که مى خاهد براى همه کار کند
باید با همه زندگى کند.
***
77-آهای شب
دروغ! واپسین دمان خود را فرو کش!....که "سواران سپیده" را هنگامه پیکار
فرا رسیده است... والمغیرات صبحا...19/2/89
***
78-
بشارت باد مومنان و مجاهدان را ، و هش دار حرام زادگان و حرامیان
را، که کهنه زخم شیعه، سر باز کرده است، و موعد انتقام نزدیک است...والمغیرات
صبحا...
***
79-من
گریزى از ذاتیات اخلاق اسلامى است.
***
80-تشکیل
حکومت اسلامی ، در جای جای عالم واجب است. چرا که اقامة امر خداوند و اجرای احکام
الهی در جای جای عالم واجب است.این واجب "ذی المقدّمه" است. و مقدمّه آن
ایجاد شرایط تشکیل حکومت است . که این ، واجب فوری است.
71-مشکل،
نه از زنگیان است، نه از رومیان...مشکل از کسانی است که در برزخ زنگ و روم
گرفتارند...
***
72-حیوان ها تکامل میابند و
انسان می شوند...انسان هایی که نمی خاهند انسان باشند، تماسخ می یابند ، و حیوان
می شوند.
***
73-قدرت، فراسوی نیک و بد
است...لکن در باطن و معنا، در دنیا و ظاهر، لزوماً در یکی از دو جبهه متجلّی است.
***
74-آخرالزّمان
،عصر ظنیّات است نه عصر علم.آخرالزّمان عصر زندگى با ظنّیات است نه قطعیات و علم
محض.چرا که علم محض ظاهر نیست.
***
75-ماحق
نداریم متجاوزاً وارد دنیاى کسى بشویم.
66-مسئله این نیست که همه به یک نتیجه واحد برسیم.مسئله این است که آبشخور ما از ثقلین باشد. همین وبس.
***
67-به نظر می رسد، زمان تقلید،
برای خردمندان پایانن یافته است. اکنون زمان تفکر و تدبّر و مشورت و اجتهاد است
...تقلید محض الان دیگر به منزلهُ کم لطفی به عقل است. و تک اندیشی و پرهیز از
مشورت ، و تکیه بر فکر خود به نحو مطلق به فرمودهُ امیر مونان علیه افضل صلوات
ا... موجب فساد عقل است و نیل به خود خاهی و خود رایی و تکبّر دارد.در نگاه
جدید،مرجع تقلیدی برای امور وجود ندارد. بلکه مرجع فکری وجود دارد. مرجعی که به
شما فکر و نظر و مشورت هدیه می کند، می گوید: به نظر من ...(تو خود مختاری و
مسئول)
البتّه این نگاه برای
افرادی مناسب است که اهل فکر و عقل اند ، لکن آن هایی که چنین نیستند، لوازم ورود ب این محیط را ندارند. ضمنا فردی که وارد
این ساحت می شود، باید به آیات و اخبار اشراف پیدا بکند؛ وگرنه چاره ای جز عود به
محیط تقلید ندارد..
***
68-هروقت نوشتی تعبّد، در ذهنت
یک آکلاد باز کن، بنویس: {در برابر حق و حقیقت}
***
69-امرهم وقتی محقّق می
شود ، که در شرایط سالم و عقلانی شورا بینهم اتّفاق بیفتد.همة مشکل این جاست که
صدا به همه نرسیده است ، و به آن ها هم که رسیده است، غالبا با اعوجاج و دروغ و
آمیخته با کفر و جهل و عناد و لجاج رسیده .امر وقتی محقّق می شود، که همه یا اکثر،
در شورا شرکت کنند. الان کسانی که آقا را می شناسند و می خاهند، اقلّ اند، که الان
آقا ظاهر نیستند. ظاهر نیستند، چون حقیقت ایشان برای اکثر النّاس مخفی است. آن وقت
که اقلّیت کثیری از مردم دنیا نهضت
کردند از غفلت و خاب،و خاستند که به خودشان راست بگویند، و به دنبال راستی
بروند،آقا هم به یمن این حرکت ظهور می فرمایند که فرمود تو1 قدم بردار ، من
10 قدم میایم. ما-نسل حاضر-هنوز قدمی را که می توانسته ایم و در وسعمان
بوده را هم برنداشته ایم، که طرف مقابل نیز قدم بلند ومبارکش را بردارد...
***
70-غیر از
امام معصوم علیه السلام و کسانى که وى
مقرّر کرده و کسى که عقل حکم وى را تایید مى کند، حکم هیچ کس واجب الاطاعه نیست.
***
61-و هزاران سلام خدا بر
اوباد، فرمود : انّی تارکم فیکم الثقلین ...کتاب الله و عترتی اهل بیتی پس تکلیف،
روشن است بعد از رسول...تمسک به کتاب خدا و عترت رسول سلام الله علیه، اهل بیت
او...
***
- کتاب خدا مفسر می خاهد!..اگر
مسئله ای وجود داشت مسئول کیست؟!...حال که حضرتش در میان ما نیست!!...
-ولی اهل بیت رسول در میان مایند...
-چه می گویی؟!...تو خود می
دانی که اهل بیت کیانند!!...
-هم او که جان عالمیان فدای او
بادف فرمود: السلمان منّا اهل البیت
-سلمان!...سلمان که...
-همیشه سلمانی هست...که زمین
خدا از حجتش خالی نمی ماند-آیه 207 سوره مبارکه الشعرا-و هم ایشان بودند که
فرمودند: المومن هاشمی
-چگونه جویمش؟!...
-"لیس منّاها" را
کنار بگذار...منّا را خاهی جست...
62-می
گویند: گفتید دینتان صاحب دارد و او وصی پیام برتان است...پس از جانب او سخن
نگویید..اگر هست خود را نشان دهد!
می گوییم:
پیام بری آمد..کتابی آورد و در آن کتاب، حکمت بود و احکام و اخلاق و دستوراتی به
اجمال بود، که وی به تفصیل ، آن ها را بیان می کرد و به تفسیر آن عمل می
نمود...کار بگذشت و رسول از میان امّت رفت و "کتاب و عترت" خیش را به
ودیعه نهاد...به وصیّت او عمل ننمودند و سنّت او را گردن ننهادند و اشقیاء النّاس
را به زعامت خیش پذیرفتند...لکن ائمه هدا سلام الله علیهم اجمعین کماکان "در
میان" امّت می زیستند و سائلان را به در گاه ایشان بار بود...هر چه می گذشت
کار را بر آل رسول سخت تر می گرفتند و روزگار را بر ایشان تنگ تر...تا آن جا که
اگر کسی می خاست ، در شان امیر مومنان حدیثی نقل کند، در پستو و خفا، با هزار ترس
و لرز و قسم و آیه و پیمان، زبان می گشود..آن قدر کار بالا گرفت که جگر گوشگان
زهرای اطهر سلام الله علیه را میان دو نهر آب -تشنه-سر بریدند و زنا زادگان بر
پیکر های مقدّس ایشان بتاختند و از ناموس خدا دوباره هتک حرمت روا داشتند و حضرتشان
را به بند اسارت کشیدند و بعد این، بند و زندان وصلة نا جور، به تن آل ا...
بود...تا این که پس از 11 طلوع و غروب ، دوازدهمین مهر در بی خبری کامل مردم مظلوم
و فرای ظلماتٌ بعضُها فوقَ بَعض، مظلومانه طلوع کرد و زان پس مهر عالم تاب و "جان
عالم" در پس ابر ظلمت و جهالت پوشیده گشت... تا به امروز...حال ...شیعه باید
چه می کرد؟...و باید چه کند؟!...احکام و قوانین و سنن و سیرة اهل بیت عصمت سلام
الله علیهم اجمعین را رها کند و بگذارد هر ابازنه ای بر سریر سلطنت به مسلمین که
همانا جای گاه بر حق انبیاء الهی و ائمّه معصومین و اولیاء الهی است تکیه زند و
چکمه بر گردة عیال ا... گذارد؟!...یا این که به احکام دین عمل کند و زمام امور را
در دست گیرد و طبق سیرو سنّت حقة آل ا...
علیهم السلام حکم براند و به وصیّت آخرین مهر درخشان و امام زمانش که جان عالمیان
فدای او باد کار را به کاردان سپارد و فارجعو الی روّات احادیثنا را سر لوحة عمل
خیش سازد؟!...
آیا انسان،
اکنون از آسمان افتاده و یا از زمین سبز شده و بی تاریخ و بی گذشته است و به هیچ
منبع علمی غیر از عقل ناقص خود دست رسی ندارد که تنها و تنها وهمیّات و ظنیّات
حاصل از آن را ملاک تمام اعمال خیش بداند و مشورت هیچ عقل (و علم) دیگری را نیز
نپذیرد؟!.. حاشا وجدان!!.....حاشا خرد مندی!!...و ضاغت الارض و منعت السّما فعجّل
ا... فی فرج مولانا و صاحبنا صاحب الزّمان یا الله!!!!........12/2/89
*:که ابلیس
را ابلیس گفتند از آن رو که حق را با باطل بپوشد...
63-اسلام ، میل دارد به دیگر
خاهی در شدید ترین حد ممکن. اسلام، حقیقت بر را ورای من دم دستی او می داند.
حقیقتی که باید برای تحققش زحمت کشید و سختی دید. و این قانون زمین است.
64-بهای هستی تو، همان چیزی
است که برای تو، لذیذ ترین و خاستنی ترین است...
65-اسلام آمد که انسان
را را از حبّ طعام و منکوح و حبّ ریاست و شهرت و همه حب های شخصی و خصوصی ، به حب
های جمعی و حبّ سعادت محض و اسم جمیع اسماء که اسم جلیلة ا... باشد برساند. آمد که
انسان را و زندگی انسان را جمعی بکند و او را از یک حیوان خود اندیش خاهنده
بهشت حیوانی تبدیل بکند به یک موجود دردمند که به دنبال حقیقت گمشده و فراموش شدة
خیش است، که اسم او انسان است.
***
56-بعضى از
اکتشافات آن قدر پیچیده اند که از هر کسى حادث نمى شوند.البته بعضى از اشتباهات
نیز این گونه اند..
***
57- سه جلد
شیعه را ، با خون نوشته اند...
***
57-خداوند
می فرماید: فاخلع نعلیک! انّک بالواد المقدّس طوی.. من ولی 80 هزار تومان داده ام
صندل پوست سوسمار خریده ام و واقعاً حیفم می آید که درش بیاورم و مثل پاپتی ها
پابرهنه بقیّه مسیر را طی کنم..خدا هم توقّع ها دارد ها!...(البتّه شخصیت داستانی
است، من صندل پوست سوسمار ندارم!)
***
58-خداوند،
مالک هستی انسان است و شیطان دزد نافذ به هستی او.
***
59-تنها یک
بار مى توانى روى مین بپرى.بعدش ولى ، هم خودت را آزاد کرده اى ،هم راهى به آزادى
گشوده اى.
60-هم سر
تو، هم اوست که هم سرّ توست.
***
51-دوست خوب تو ، رسولی
از خدای توست...چرا که فرمود: آرام جان توست. در غم و شادی در کنار توست. در عقلش
با او شریک می شوی.انس با او تو را به یاد خدا می اندازد و باید در خدمت اوف به
منزله بنده او باشی..1/2/89 مصادف با میلاد زینب کبرا که هزار هزار سلام خدا بر او
باد...
***
52-مصدر
جهان روح است
***
53-هدف کاربردی
تزکیه لطافت نفس و رقّت قلب است، که زن طبعاً این گونه است. تعقّل عین تعلّق و
تعبّد نسبت به عقل کل است و زن ذاتاً به تعبّد نزدیک تر است تا مرد.در کتاب خدا مى
خانیم او را ا... بخانید یا رحمان و اینچنین رحمان مساوق با ا... قرار مى گیرد و
البته زن به رحمت نزدیک تر از مرد است.
***
54-تاریخ
تا کنون تاریخ جنگ وحوش با انسان بوده ،دوران انسان هنوز فرا
نرسیده است...
***
55-سیر تاریخ به طور کلّی سیر تکرار شونده تکاملى46-واى به
روزى که کسی بیرون روى داشته باشد و مسائل بهداشتى را رعایت نکند...لا جرم جامعه
اى را به عفونت دچار خاهد کرد..
***
47- پلوراریسم را اگر
"همه صاحب حق انگارى" بدانیم،مى توان "مذهب پتیارگى"
نامید. ??/?/??
***
48-انسان ها، سالک به سوی
انگیزه های درونی خیش اند.(به سوی انگیزه های درونی خیش، روانه اند)---> اصل:
انسان ها به مقصد ایمان هایشان روانه اند.
***
49-وحى:پل
غیب به شهود،باطن به ظاهر.
***
50-الجمیل
حقٌ من حیث هو جمیل
***
41-دنیاـ
نه عالَم ـ جادوگر سیاه است.
***
42-دوست می
دارم ،مى خاهم،اراده مى کنم،مى رسم...
***
43-آنان که
از ظروف آغشته به سم،بى محابا مى نوشند لابد معده بسیار قوى اى دارند!..
***
44-مسمومین،دچار
بیرون روى مى شوند.بیرون روى امرى است نا گریز لکن بهداشت و انسانیت مقتضاى آن است
که در محل مخصوص خود صورت پذیرد!..
***
45-ضمناً،از
کسانى که بیرون روى دارند،تقاضاى برون رفت
ارائه دادن خلاف عقل به نظر مى رسد!!
36-انسان یعنى آن که هویت خود را از یاد برده است.(فتالّم)
***
37-علم و اخلاق ـ فقط ـ با
هم رشد مى کنند:اتقوا... یعلمکموا...
***
38-عقل، افسار(عقال) مرکب
فکر و مرکب خیال است.
***
39-جادو، عبارت است از ،
تاثیر در اشیاء اختیاراً به وسیلة روح.
***
40-انسان رزق رسانه اى دارد،
چرا که خداوند در عالم رسانه نیز ربّ است.